مدیریت برند روندی است که با تصمیمات روزانه توأم باشد. بیشتر شرکتها مدیرانی دارند که مسئول گسترش برند، کنترل برند و یا خریدوفروش برند هستند.
وظایف مدیر برند عبارت است از:
- تحلیل بازار و فعالیت آن شامل عوامل رشد کل بازار و بخشهای مختلف آن و نیز عملکرد آنها در عرصه به رقابت.
- تضمین حفظ جایگاه برند و واقعی بودن معیارها و جایگاه آن.
- پیشنهاد راهبرد برند آینده با در نظر گرفتن موقعیت، گسترش و عوامل دیگر.
- کنترل آمیختهی بازاریابی که شامل قیمت، توسعهی فروش، بستهبندی و غیره است.
- سنجش موفقیت عملکرد برند، ارزیابی هزینه در مقابل حجم تولید، سود و دیگر متغیرها.
اما چه کسی واقعاً مسئول حفاظت از برند است؟ در بعضی از شرکتها کمترین توجهی به آن نمیشود و فعالیتهایی که تأثیر زیادی بر مشتری دارند، بهطور ناقص یا گاهی توسط کارمند رده پایین انجام میشود. مسئله این است که باید مشخص گردد کار مدیریت برند چه جایگاهی در سازمان دارد. برای مثال، در بسیاری از شرکتهای آسیایی، ارتباطات شرکتی و بازاریابی، تقسیمات کاملاً جداگانهای دارند. در بعضی از موارد، این امر به معنی عدم وجود مدیریت برند است، بنابراین برند، با توجه به آن دو تقسیم در ارتباطات بهطور متفاوت نشان دادهشده که نشانه عدم ثبات برند است.
در هر شرکت بزرگ یا کوچک، عدم حضور ثبات نقصی جدی در روند ساخت برند است، بنابراین حفاظت از برند باید در اولویت قرار بگیرد. این بدین معنی است که مدیریت برند باید در سطح بسیار بالایی انجام شود؛ زیرا مدیر اجرایی ردهبالا مسئول است. در بعضی از شرکتهای تجاری مهم، مدیریت اجرایی ردهبالا یا مقامی همانند آن، تنها بخش تصمیمگیرندهی موضوعات مهم است. مثلاً آیا علامت تجاری محصول جدید با معیار مهم برند شرکتی متناسب خواهد بود یا نه و آیا آگهیهای تجارتی تلویزیون و دیگر فعالیتها منعکسکنندهی معیارهای برند است یا نه.
در بعضی شرکتها، کمیتههای سطح بالایی در سطح شرکتی یا در سطح گروه تولید، مسئول میباشند. نستله قهرمانان برند را جهت جستوجوی علامت تجاری منصوب میکند، اما نقش آنها مشابه نقشی است که در تعیین سهم برند به کار گرفته میشود. این قهرمانان تمام فعالیتهای تجاری کشورهای عامل خود را سرپرستی میکنند. نوع روندی که جهت کنترل برند تعیین میشود، خیلی مهم نیست، آنچه حائز اهمیت است این است که هر فعالیت یا تصمیمی که بر تجربهی مشتری از برند یا آگاهی از آن تأثیر میگذارد باید دقیقاً بررسی شود. درنتیجه، این امر ثبات و تناسبی را که از بخشهای ضروری ساخت ارتباطات است تضمین خواهد کرد.