بررسی شاخص توسعه برند معیاری بسیار کاربردی برای اندازه‌گیری فروش به ازای هر نفر است. BDI سابقه‌ی موفقیت نسبی برند در هریک از فضاهای بازاریابی را اندازه‌گیری می‌کند و به شما نشان می‌دهد کجاها عملکرد خوبی داشته‌اید. برای محاسبه این شاخص به تعداد فروش صورت گرفته در هریک از فضاهای بازاریابی، بر اساس جغرافیا نیاز دارید: محدوده، منطقه، ایالت یا DMA.

BDI با استفاده از فروش جغرافیایی و جمعیت هریک از فضاهای مدنظر محاسبه می‌شود:

BDI

این شاخص را هم‌چنین می‌توان به شیوه‌های دیگری نیز استفاده کرد؛ برای نمونه در خصوص ویژگی‌های جمعیتی. علاوه بر تنوع جغرافیایی، غریب نیست اگر بعضی برندها برای اسپانیولی زبان‌ها، برای گروه‌های سنی یا گروه‌هایی با ویژگی‌های دیگر جمعیتی، محبوبیت بیشتری داشته باشند. می‌توان یک BDI نژادی تعریف کرد که مشابه BDI جغرافیایی است البته تفاوت‌هایی نیز با آن دارد.

BDI و BPI

عملکرد گذشته می‌تواند شاخص مفیدی برای عملکرد آینده باشد. تعداد زیادی از شرکت‌های تولید کالای بسته‌بندی‌شده بررسی می‌کنند که فروش سال گذشته از چه رسانه‌هایی حاصل‌شده است، سپس بودجه‌ی تبلیغاتی خود را به رسانه‌های مختلف اختصاص می‌دهند.

اگر نرخ تبلیغ به ازای هر محصول ۱ دلار باشد و برند ۱۰ هزار واحد محصول در منطقه‌ی طراحی‌شده‌ی (DMA) کسپر- ریورتون فروخته باشد، آنگاه برند ۱۰ هزار دلار در رسانه‌ی منطقه‌ی کسپر- ریورتون سرمایه‌گذاری خواهد کرد.

مسئله اینجاست که برند از زمانی که به بازار معرفی شد، ۱۰ هزار دلار در این منطقه سرمایه‌گذاری کرد. آیا این فروش ۱۰ هزار واحدی نتیجه‌ی پتانسیل مناسب برند نبود؟ آیا همه‌ی این‌ها یک پیشگویی تلقینی و نتیجه‌ی بازار سازی تبلیغات نبود؟

شاید اگر مقداری از بودجه‌ای را که صرف کسپر- ریورتون شد، به پرسک آیل اختصاص می‌دادیم، فروش بیشتری می‌داشتیم؛ هرچند شاهدی برای این موضوع در دست نداریم.

شاخص توسعه برند نقشه‌ای از بازارهای قدرتمند و ضعیف برند ارائه می‌دهد. این اطلاعات می‌تواند پایه‌ی استراتژی قرار بگیرد؛ شما یک استراتژی تدافعی می‌خواهید؟ یعنی می‌خواهید بازارهای قدرتمند خود را با سرمایه‌گذاری بیشتر قوی کنید؟ یا می‌خواهید با یک استراتژی تهاجمی به تقویت بازارهای ضعیف خود بپردازید؟

بیشتر بودجه‌ی تبلیغاتی سرمایه‌گذاری شده در بازار صرف استراتژی تهاجمی می‌شود. باید به دلایلی برای فروش ۱۰ هزار واحدی محصولی در کسپر- ریورتون وجود داشته باشد. اگر بودجه‌ی تبلیغاتی این منطقه را به پرسک آیل اختصاص دهیم ممکن است فروش در مین بالا رود اما در وایومینگ کاهش یابد.

بیشتر بازاریاب‌ها مایل‌اند که نقد وایومینگ را بچسبند و نسیه‌ی مین را رها کنند. از سوی دیگر، این حقیقت نیز وجود دارد که بودجه‌ی مصرفی در مناطقی با BDI بالا نسبت به مناطق دارای BDI پایین، کارایی بیشتری دارد؛ موضوع تنها مکان نیست، بلکه زمان هم نقش خود را بازی می‌کند.

انتهای پیام/ لینک محتوا