برای حفظ رشد، هر کسبوکاری باید به طور مداوم راههایی برای دستیابی به مشتریان با استفاده از پیامهای شخصی و مرتبط پیدا کند.
برای دستیابی به این هدف، اکنون ۹۲٪ از شرکتها محتوای بازاریابی را بهعنوان یک دارایی مهم تجاری میبینند که در قالبهای مختلف وجود دارد. پستهای رسانههای اجتماعی، قالبهای بازاریابی ایمیلی، اسلایدهای پاورپوینت، پست مستقیم، داراییهای فیزیکی، علائم و موارد دیگر.
به طور فزایندهای، چالش مدیریت این محتوا دیگر تنها مربوط به حوزه فناوری اطلاعات نیست. ازآنجاییکه عملکردهای بازاریابی مالکیت تجربه مشتری یکپارچه و برآورده کردن انتظارات مشتری را در اختیار میگیرد، مدیریت محتوا بهعنوان یک نگرانی عمده بازاریابی ظاهر شده است. فرایندهای مدیریت محتوای غیرمتمرکز و پراکنده میتواند ثبات برند را فلج کند و ارتباطات مرتبط با مخاطبان هدف را مختل کند. امروز همراه کسبوکار دماوند به این موضوع می پردازیم.
طبق گزارش مؤسسه بازاریابی محتوا، تنها ۱۸ درصد از شرکتها احساس میکنند که سازمانشان فناوری مناسبی را برای مدیریت تلاشهای بازاریابی محتوای خود در اختیار دارد. ۴۵ درصد دیگر میگویند که ابزارهای فناوری دارند، اما از آنها در حد توانشان استفاده نمیکنند.
تکهتکه شدن محتوا یک مشکل واقعی است.
ظهور بازاریابی چندکاناله و توسعه محتوا باعث ایجاد تضاد برای سازمانها میشود: با رشد یک تجارت، داراییهای بازاریابی بیشتر و بیشتری ایجاد میشود. درعینحال، فروش و بازاریابی باید این داراییها را شخصی کنند تا با هر بخش مخاطبان بتوانند مرتبط شوند. نتایج اغلب مربوط به محتوای بازاریابی خارج از کنترل با نام تجاری متناقض یا پیامرسانی نامناسب و قدیمی است.
هرچه محتوای بیشتری تولید شود، خطر پراکندگی محتوا بیشتر میشود – زمانی که محتوای فروش و بازاریابی نتواند به طور مداوم یک برند و پیامهای اصلی آن را به طور قابلاعتماد منتقل کند. این تکهتکه شدن میتواند مستقیماً بر روی نتیجه تأثیر بگذارد و منجر به برخی عواقب جدی شود:
۶۶ درصد از شرکتها زمانی که محتوای موردنیاز در دسترس نباشد، فروش خود را از دست میدهند.
بیش از ۲۵ درصد از تیمهای فروش اغلب، یا همیشه، بدون منتظر ماندن بازاریابی برای انجام آن، محتوا تولید میکنند (افزایش خطر نام تجاری و پیامهای نامناسب).
” مدیریت محتوای ضعیف بهعنوان اولین دلیلی است که سازمانها با ارتباطات بازاریابی چندکاناله و ثبات برند دستوپنجه نرم میکنند.”
مدیریت دارایی بازاریابی راه حلی برای تقسیم محتوا است .
همانطور که یک کسبوکار رشد میکند، اولویت آن چگونگی ایجاد یک زیرساخت محکم از سیستمها و فرایندهایی است که رشد پایدار را فراهم میکنند. یکی از پیشرفتهای مهم، روشی است که یک سازمان داراییهای دیجیتال را برای بازاریابی مدیریت میکند و آنها را در سراسر سازمان در دسترس قرار میدهد.
امروز:
- سیستمهای تکهتکه شده
- برنامههای کاربردی قدیمی
- وابستگی بیش از حد به درایوهای مشترک یا هارددیسکهای شخصی
همه به چالشهای ثبات برند و زمان چرخه بازاریابی دستوپاگیر در کمپینها منجر میشوند.
مدیریت دارایی بازاریابی (MAM) نرمافزاری است که برای رفع نیازهای مدیریت محتوای خاص بازاریابان طراحی شده است. در یک پلت فرم MAM، بازاریابان میتوانند کنترل کامل بر داراییهای خود را در دست بگیرند. اطمینان از سازماندهی و آماده بودن داراییهای دیجیتال (محتوا، فیلمها، تصاویر و غیره) برای استفاده مجدد. داشتن یک پلت فرم تعیین شده MAM با صرفهجویی در زمان و هزینه بازاریابان واقعاً به نفع آنهاست.
این پلتفرمها منحصربهفرد هستند زیرا دارای قابلیتهای خارج از جعبه هستند که برای توانمندسازی منابع بازاریابی میدانی و محلی با ابزارهای موردنیاز برای شخصیسازی ارتباطات با مخاطبان محلی طراحی شدهاند – درحالیکه همچنان به شرکتها اجازه میدهند بر ثبات برند، ترجیحات مشتری و فرکانس ارتباط حاکم باشند.
همانطور که توسط گلنستر تعریف شده است، مدیریت دارایی بازاریابی شامل موارد زیر است:
- قابلیتهای مدیریت داراییهای دیجیتال
- قالبهای پویا
- گردشکار یکپارچه برای توسعه خلاق و تأیید
- ادغام با ابزارهای خلاقانه
- دسترسی قابل جستجو به داراییهای دیجیتال
- فراداده دارایی دیجیتال
سازمانها به طور فزایندهای برای مدیریت، آشفتگی تولید محتوای چند کانالی با فرایندهای توسعهیافته ارگانیک (و فناوریهای متفاوت) که اغلب در بهینهسازی کارایی یا اثربخشی بازاریابی شکست میخورند، مشکل پیدا میکنند.»
فناوریهای مدیریت محتوا مانند مدیریت داراییهای بازاریابی به بازاریابان این توانایی را میدهد که تولید و اجرای محتوا را در مجموعهای رو به رشد از کانالهای آنلاین و آفلاین، بهعنوان بخشی از عملیات بازاریابی توزیع شده در سطح جهانی، مدیریت کنند.
ازآنجاییکه شرکتها بر اساس تجربه مشتری رقابت میکنند، ضروری است که فناوریها و قابلیتهای تحلیلی را به کار گیرند که ارائه پیامها و پیشنهادات بازاریابی مرتبط را توسط بخشهای مشتری و مخاطبان هدف با تعریف محدود امکانپذیر میسازد.
چه کسانی از مدیریت دارایی بازاریابی سود میبرند؟
همانطور که در بالا ذکر شد، مدیریت داراییهای بازاریابی به تیمها توانایی و قابلیت اطمینان دسترسی به تمام محتوای بازاریابی دیجیتال لازم را میدهد. این قابلیت دسترسی به تیمها اجازه میدهد تا در زمان، پول و منابع صرفهجویی کنند. علاوه بر این، با داشتن یک پلت فرم متمرکز برای داراییهای دیجیتال، تیمها میتوانند همکاری و خلاقیت را تقویت کنند.
سازمانهای بزرگ، چندملیتی و منطقهای وظیفه دارند ظاهر برند ثابت و تجربه مشتری یکپارچه را در سراسر کانالها حفظ کنند. بازاریابی شرکتی وظیفه نظارت بر این مسئولیت را بر عهده دارد، درحالیکه بازاریابان محلی و میدانی برای دستیابی به مخاطبان هدف محلی به استقلال و انعطاف نیاز دارند و از طریق بازاریابی شخصی در سطح محلی درآمد کسب میکنند.
۹۱% از کارمندان برتر نیاز به “افزایش ارتباط و شخصیسازی در بازارهای محلی” را بهعنوان دلیل اصلی سرمایهگذاری در مدیریت دارایی بازاریابی ذکر میکنند.
مدیریت دارایی بازاریابی به بازاریابی شرکتی، مخزن کنترل شدهای از داراییهای دیجیتال و الگوهای مارکدار و چندکاناله (ایمیل، چاپ، ضبط فرم و موارد دیگر) میدهد. سپس بازاریابان محلی میتوانند داراییها یا کمپینهای مورد تأیید برند را سفارشی کرده و ایجاد کنند که نیازهای مخاطبان هدف محلی را برآورده کنند.
هرکسی که نیاز به ایجاد، توزیع یا استفاده از محتوای مارکدار دارد، از اجرای فناوری مدیریت دارایی بازاریابی سود میبرد. این شامل فروش، شرکا، فروشندگان، ارائهدهندگان چاپ، فروشندگان، آژانسها و مدیران شعب میشود که همگی با دسترسی به وثیقههای تأیید شده، قابل سفارشیسازی و دارای برند، مسئولیتهای خود را بهتر انجام میدهند. این تیمها همچنین زمانی سود میبرند که بازاریابی بتواند بهسرعت به درخواستهای محتوا پاسخ دهد.
بهطورکلی، سرمایهگذاری در مدیریت دارایی بازاریابی را میتوان از طریق افزایش بهرهوری بازاریابی و رشد درآمد، با افزایش اثربخشی از طریق شخصیسازی توجیه کرد. مدیریت داراییهای بازاریابی به بازاریابان محلی با استقلال و سفارشیسازی قدرت میدهد و درعینحال ثبات برند را در سطح شرکت حفظ میکند.
ROI مدیریت دارایی بازاریابی
زمانی که بازاریابی در پاسخ به درخواستهای محتوا چابک باشد، محتوا ۲ برابر در رفع نیازهای مشتری موفقتر است. علاوه بر این، زمانی که بازاریابی در پاسخ به درخواستهای خلاقانه چابکتر باشد، محتوا سه برابر سازگارتر است.
سازمانها همچنین سرمایهگذاری خود را در مدیریت داراییهای بازاریابی از طریق:
- حذف استفاده از چندین مخزن دارایی بازاریابی (۶۲%)
- ارائه تیمهای فروش پراکنده جغرافیایی با پشتیبانی بازاریابی کارآمد (۴۷%)
- بهبود ارتباطات بین شرکتها و بازارهای محلی (۳۳%)
- ایجاد و تأیید دارایی دیجیتال خودکار (۲۸٪)
این قابلیتها باعث بازگشت واقعی و ملموس سرمایهگذاری میشود. تحقیقات Gleanster نشان داده است که میانگین سازمانی با عملکرد برتر پس از اجرای فناوری مدیریت دارایی بازاریابی، ۲ تا ۳ برابر بیشتر درآمد محلی ایجاد کرده است. علاوه بر این، هزینههای آژانس محلی تا ۷۵٪ کاهشیافته است.
در عصر امروزی، زمانی که از هر پنج سازمان، چهار سازمان با مدیریت داراییهای محتوای آنلاین و آفلاین دستوپنجه نرم میکنند، مدیریت داراییهای بازاریابی بخش مهمی از زیرساختهای فناوری بازاریابی است که ثبات برند را بهبود میبخشد، هزینهها را کاهش میدهد و درآمد را افزایش میدهد.
هیچ کسبوکار حال رشدی نمیتواند این مزایا را نادیده بگیرد.
انتهای مطلب/