کسب و کار در مسیر صحیح ...

احساسات نسبت به برند عبارتند از: پاسخ ها و واکنش های هیجانی و عاطفی مشتری ها نسبت به برند. احساسات به برند همچنین با جریان های اجتماعی که تحت تاثیر برند ایجاد می شوند در ارتباط هستند. هیجاناتی که تحت تاثیر یک برند در افراد ایجاد می شوند، می توانند تداعیات ذهنی قوی و پایداری را در تمام طول مدت استفاده از محصول در ذهن آنها ایجاد کنند. محققان تبلیغاتی را تحت عنوان «تبلیغات دگرگون کننده» برپایه احساسات و عواطف برند در ذهن افراد طراحی کرده اند. این گونه تبلیغات با هدف تحول ر ادراک فرد از تجربه ی مصرف محصول طراحی شده است. امروزه بسیاری از شرکت ها تلاش می کنند تا احساسات و هیجانات بیشتری را با برند خود آمیخته سازند و و به این ترتیب آن را در ذهن مصرف کنند حک کنند. در قسمت زیر همراه با کسب و کار دماوند به صورت خلاصه نکات کلی را در خصوص بحث برند سازی هیجانی برایتان ذکر کرده ایم.

  1. تغییر تمرکز سازمان از مصرف کننده به مردم: مصرف کنندگان کسانی هستند که محصول را می خرند؛ اما مرم کسانی هستند که با محصول زندگی می کنند.
  2. تغییر تمرکز از محصول به تجربه: محصولات تنها نیاز ها را ارضا می کنن اما تجربه ها امیال و آرزو هارا
  3. تغییر تمرکز از صداقت به اعتماد: صداقت سازمان یکی از ضروریات است و مصرف کننده آن را از سازمان انتطاردارد؛ اما اعتماد، حسی درونی است که در بلند مدت ایجاد می شودو مردم را به سازمان نزدیک می کند.
  4. تغییر تمرکز از کیفیت به مزیت: کیفیت یکی ویژگی مفروض و مسلم است؛ ما این کسب مزیت است که می تواند فروش سازمان را افزایش دهد.
  5. تغییر تمرکز از سازمانی متمایز به سازمانی ایده آل: شهرت برند به معنای محبوب و دوست داشتنی بودن نیست. امروزه، شرکت ها درصدد هستند تا نهایت آمال و آرزوی مردم را بشناسند و برآورده سازند.
  6. تغییر تمرکز از هویت به شخصیت: هویت به معنای شناسایی توسط دیگران است؛ اما شخصیت فراتر از آن بوه و به معنای برخوردداری از کاراکتر و گیرایی ذاتی است.
  7. تغییر تمرکز از وظیفه به احساس: وظیفه به مفهوم ارائه کیفیت به صورت عملی است؛ اما ایجاد حسی تاثیرگذار، راه ایجاد تجربه برتر است.
  8. تغییر تمرکز از همه جا بودن به حضور حسی: بسیاری از شرکت ها در جست و جوی مطرح کردن نام خود در همه جا و همه وقت هستند تا بتوانند دیده شوند؛ اما حضور واقعی به مفهوم ایجاد احساسات در مردم و حضور در قلب آنها است.
  9. تغییر تمرکز از ارتباطات به گفت و گو: بسیاری از ارتباطات سازمان ها با مردم با هدف فروش صورت می گیرد؛ اما گفت و گو به اشتراک گذاشتن و تسهیم احساسات، اندیشه ها و مزیت ها است.
  10. تغییر تمرکز از خدمت به رابطه: ارائه خدمت بر فروش متمرکز است؛ اما ایجاد رابطه، بلند مدت است و احترام و مزیت های دو طرف را در بلند مدت در نظر می گیرد.

موارد شش گانه زیر مهم ترین انواع هیجانات و احساسات در بحث برندسازی به شمار می آیند که باید مورد توجه شرکت ها قرار گیرند:

  1. گرمی: زمانی که برند، احساسات آرامشبخشی را در مشتری ایجاد کند و حس آسودگی و صلح و دوستی را در آن ها به وجود آورد و مصرف کنندگان تحت تاثیر این احساس، علاقه و نزدیکی خاصی با برند می یابند.
  2.  سرگرمی: تحریک و ایجاد چنین حسی در مصرف‌کنندگان باعث می‌شود که آنها خوشی، شادی، سرور و سرزندگی را تجربه کنند. Disney نمونه‌ای از برندهایی است که اغلب با این احساس در ذهن مصرف‌کنندگان تداعی می‌شود.
  3. شور و برانگیختگی: برندهایی که چنین احساسی را در مصرف‌کنندگان ایجاد می‌کنند، به آنها حس زنده‌بودن و جوان و سرزنده بودن را می‌بخشند.
  4. احساس امنیت: برندهایی که بتوانند حس اطمینان، آرامش خاطر و امنیت را ایجاد کنند. براین احساس تمرکز کرده‌اند. درنتیجه ایجاد این احساس، مصرف‌کنندگان کمتر نگرانی‌های زندگی روزمره را تجربه می‌کنند.
  5. پذیرش اجتماعی: اغلب مصرف‌کنندگان احساس می‌کنند که دیگران ظاهر، رفتار و ویژگی‌های مناسب‌تری از آن‌ها دارند. ایجاد حس پذیرش فرد توسط اجتماع – که نتیجه‌ی استفاده از یک برند در ذهن دیگران ایجاد می‌شود- موجب می‌شود که ویژگی‌های محصول به مصرف‌کنندگان نسبت داده شود و در جایگاه اجتماعی برتری آن‌ها را قرار دهد.
  6. احترام به خود: برندهایی که موجب می‌شوند مصرف‌کننده احساس بهتری نسبت به خود و شخصیت خود داشته باشد و از زندگی گذشتهِ و حال خود احساس رضایت و غرور کند و با این احساس بیشتر آمیخته شود.

سه دسته اول احساسات ذکرشده احساساتی تجربی هستند که بی‌درنگ در فرد ایجاد می‌شوند. به‌بیان‌دیگر، به‌سرعت شدت آنها افزایش می‌یابد اما سه دسته‌ی آخر، احساساتی پایدار و شخصی هستند که به‌تدریج میزان جاذبه و سنگینی آنها افزایش می‌یابد.

انتهای مطلب/