شیوه های بازاریابی در خدمات مالی به چگونگی تصمیم گیری مصرف کنندگان در خصوص خرید خدمات مالی در مقایسه با سایر خدمات و کالاهای مصرفی می پردازد. همچنین جنبه های متمایز بازاریابی خدمات مالی در مقابل سایر زمینه های بازاریابی و عوامل موثر بر شیوه های بازاریابی مانند قیمت گذاری، تبلیغات و فروش خدمات مالی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با کسب و کار دماوند همراه شوید تا در ادامه به بررسی و تشریح برخی از این تمایزات مانند تصویر ذهنی از کیفیت، قوانین بازار خدمات مالی، دسته بندی بازار خدمات مالی، نگهداشت مشتریان می پردازیم؛
تصویر ذهنی از کیفیت: در شیوه های کلاسیک بازاریابی کالاهای مصرفی، کیفیت را می توان با استفاده از روش های ارزیابی استاندارد اندازه گیری نمود، اما کیفیت در زمینه خدمات مالی تا حدودی ادراکی محسوب می شود. غالبا مشتریان هیچ اطلاعاتی در مورد کیفیت ذهنی و عینی خدمات در اختیار ندارند. در چنین شرایطی ارزیابی کیفیت خدمات تا حدود زیادی مبتنی بر ادراکات ذهنی مشتریان است. برای مثال عواملی مانند شناخت مشتریان از نام شرکت و یا معرفی دوستان، در مراجعه تاثیرگذار است. همچنین مشتریان تنها زمانی قادر خواهد بود کیفیت خدمات یک کارگذار امور سرمایه گذاری را مورد ارزیابی قرار دهند که مدت طولانی با آنها در ارتباط باشند.
قوانین بازاریابی خدمات مالی: به دلیل وجود برخی قوانین محدود کننده، شیوه بازاریابی خدمات مالی با روش بازاریابی سایر کالاها و خدمات کاملا متفاوت است. بطور مثال کلیه موضوعات مورد اشاره در تبلیغات خدمات مالی تحت نظارت و کنترل کامل وو مستمر مراجع قانونی می باشد.
دسته بندی بازار: نیازهای هر مشتری به خدمات مالی از فردی به فرد دیگر متفاوت بوده و کاملا متنوع است. در نتیجه انواع خدماتی که یک سازمان خدمات مالی در یک بازار ارائه می کند، منحصرا می تواند برای گروه خاصی از مشتریان کاملا ایده آل باشد. تشخیص و شناسایی بهترین خدمات مورد نیاز برای هر گروه از مشتریان موجود در بازار بر عهده واحد بازاریابی سازمان های مذکور است. بنابراین مهمتر از شناسایی بخش های متفاوت بازار، شناسایی نیازهای واقعی هر بخش و برآورده ساختن آن است.
نگهداشت مشتری: عدم توانایی افراد در تصمیم گیری منطقی در امور مالی، همواره مورد توجه محققین بازاریابی، روانشناسی و اقتصاد بوده است. غالبا تصمیم گیری مشتریان در خصوص خدمات مالی با اشتباهات زیادی همراه بوده و این موضوع زیان های زیادی را متوجه شان می کند و به نظر می رسد مغز انسان نمی تواند به طور منطقی به بسیاری از محرک های مالی پاسخ بدهد. با توجه به پیچیدگی خدمات مالی، تغییرات جزئی در آنها می تواند موجب گمراهی بیشتر مشتریان شود و و در این صورت خدمات مناسب از دیدگاه آنان غیر جذاب و خدماتی که مناسب آنها نیست جذاب جلوه نماید. این موضوع هم از دیدگاه اخلاقی و هم از نظرات الزامات قانونی، می تواند مشکلات زیادی را برای شرکت های خدمات مالی در پی داشته باشد.
انتهای مطلب/