با توجه به اهمیت تمیز قائل شدن میان هویت شرکت، هویت برند و تصویر برند امروز در کسبوکار دماوند به این موضوع میپردازیم.
هویت شرکت به جنبههای بصری حضور شرکت مرتبط است. هنگامیکه شرکتها فعالیتهای مربوط به هویت شرکت را انجام میدهند، معمولاً تصویر بصری خود را ازلحاظ لوگو، طرح یا ضمانتها نشان میدهند. چنین تلاشهایی بهطور عادی دربرگیرنده تغییری در ارزشهای برند نیست، بنابراین ماهیت و اصل برند یکسان باقی میماند. متأسفانه، بسیاری از شرکتها گاهی اوقات توسط نمایندگیها و شرکتهای مشاوره به این باور میرسند که تغییرات بصری، تصویر برند را تغییر خواهد داد؛ اما تغییرات در لوگو، نشانها و طراحی فروشگاهها همیشه ادراکات مشتری از کیفیت، خدمات و تداعیات نامشهود برند را تغییر نمیدهد.
علاوه بر این، چنین تغییراتی میتوانند مشتریان را دوباره مطمئن سازند که شرکت در خصوص چگونه دیده شدن خود نگران است. برندها باید دید و نگاهی بهروز را حفظ کنند؛ اما تکامل نکته کلیدی در اثرگذاری موفقیتآمیز بر نگاهی جدید است، نه دگرگونی. تغییر دادن اساسی شکل بصری برند میتواند به نگرانیهای مشتری در ارتباط با تغییرات در مالکیت یا تغییرات ممکن در ارزشهای برند یا حتی افراط و تفریط بیمورد دامن بزند. اگر شخصیت برند قدرتمندی وجود دارد که مشتریان جذب آن شدهاند، پس تغییرات متعاقب آن ممکن است بستگیهای عاطفی به برند را تخریب کند. افراد انتظار و علاقهای به نوسانات شدید در رفتار شخصیتی دیگران ندارند و هنگامیکه تغییرات شدید مشابهی در برندهایی که از آن زیاد استفاده میکنند، ببینند، به همان اندازه نگران میشوند.
اگر مقصود درواقع ارتقای مقام فعلی برند است، بنابراین تغییرات هویت برند میتواند با تغییرات گسترده در فرهنگ سازمان، استانداردهای کیفیت و خدمات همراه باشد. اگر بهخوبی انجام شود و مشتریان چیز مترقی و جدیدی را تجربه کنند، پس تغییرات اثر مثبت مشابهی بر تصویر برند خواهند داشت.
هویت برند، عهد و پیمانی است که شرکت با مشتریان میبندد. ممکن است شامل ویژگیها، مشخصهها، مزایا، عملکرد، کیفیت، خدمات پشتیبانی و ارزشهایی باشد که برند دارد. برند را میتوان بهصورت محصول، شخصیت، مجموعهای از ارزشها و جایگاهی که در ذهن مردم اشغال کرده، نگریست. هویت برند همه آن چیزی است که شرکت علاقه دارد تا برند آنگونه دیده شود.
از سوی دیگر، تصویر برند کلیت ادراکاتی است که مشتری درباره برند دارد که ممکن است با هویت برند همخوانی نداشته باشد. شرکتها باید بهسختی بر روی تجربه مشتریان کار کنند تا مطمئن شوند که آنچه مشتریان فکر میکنند، همان چیزی است که شرکتها از آنها میخواهند.
انتهای مطلب/