در جامعهی آکادمیک از واژهی «اکونومیکس» بهطور گستردهای حمایت میشود، و در حال حاضر بهعنوان بخشی از اقتصاد شناخته و پذیرفتهشده است. امروز همراه کسبوکار دماوند به توضیح این رشته میپردازیم که در سطح وسیعی از علم، موردحمایت دانشگاهها و کسبوکارها است.
نورواکونومیکس از این مفهوم توسعهیافته است که باوجود تکنولوژی قابلدسترس در عصر حاضر، حالا میتوانیم نگاهی دقیقتر و عمومیتر به عضوی از بدن انسان بیندازیم که ماهیت او را تعریف میکنند؛ یعنی همان مغز انسان. حالا میتوانیم از جستجو و کشف مناطقی از مغز که تا پیشازاین برایمان تاریک و ناشناخته بود و همچنین ماهیت نامرئی انسان، با استفاده از فناوریهای جدید دادهها و تصاویری که نشاندهنده رفتار انسان هستند، اطلاعات استخراجکنیم. این امر موجب به وجود آمدن دیدگاههای جدیدی در رفتار انسانی میشود. ازآنجاکه اقتصاد در رفتار انسان وجود دارد، این امر میتواند دیدگاه اقتصادی ما و همچنین تمامی تعاملات اقتصادی جهان را اصلاح کند.
نورواکونومیکس علم رفتار انسان و استفاده از روشها و بینشهای نوروساینس در موقعیتهای تصمیمگیری است. این رشته در حال حاضر به دلایل متعددی سروصدا راه انداخته و رونق یافته است. مهمترین اش همین است که در اختیار داشتن فناوری جدیدی برای نگاهی دقیقتر به درون مغز بهسرعت پیشرفت کرده است و پیچیدگیهای فنی دستگاههای مربوط به آن حیرتآور هستند.
علاوه بر این، در حال حاضر روشهای متعددی از استفاده از این دستگاهها و روشها در اختیار دانشمندان قرار دارد. این امر دانشمندان و بخصوص نورواکونومیست ها را قادر ساخته است تا درون مغز را ببینند و برخی از فرایندهای مرتبط با معاملات اقتصادی را بهطور واضحتری درک کند و به این طریق میتوانند بسیاری از این فرآیندها را اندازهگیری و ارزیابی کند و آنها را بهوسیله تکنولوژیهای تصویربرداری آشکارتر و شفافتر سازند.
توضیح قدیمی انسان اقتصادی که بهطور کاربردی روی جستجوی خویشتن تمرکز کرده و بهطور کلامی روی انسان منطقی، نیز با پشتوانه علمی محکمی اصلاحشده است. یکی از دیدگاههای خاص این است که دانشمندان علوم اعصاب نیز از اهمیت احساسات در کنترل فرایندهای مغزی در بسیاری از موقعیتها آگاه هستند: از خرید محصول گرفته تا اخذ تصمیمهای مالی و برقراری تعامل با همکاران در محیط کار. درواقع، امروزه دانشمندان علوم اعصاب نسبت به قبل خیلی بیشتر روی این تعاملات متمرکز شدند و با شفافیت بیشتری به جزئیات عملکرد مغز در هنگام برقراری تعامل یا فرآیند تصمیمگیری نگاه میکند. کاری که تا پیشازاین غیرممکن بود. دانشمندان علوم اعصاب شناختی روی تعاملات بین نواحی مختلف در مغز متمرکز شدند و بسیاری از این نواحی را بهعنوان نواحی کاربردی ترسیم کردهاند.
آنها اکنون تقریباً با وضوح و شفافیت میتواند چگونگی برقراری ارتباط درون مغز و همچنین فرایندهایی که آن را کنترل میکند، ببیند و درک کنند.
این دانش، نورواکونومیست هارا قادر ساخته است تا درک کنند که کدام بخش از مغز تحت تأثیر تصمیمگیری ما است و کدام بخشها و تصمیمگیری ما تأثیر میگذارند، و همچنین باعث شده تا میزان تحقیقات در این زمینه بیشتر شود. رشتهی نورواکونومیکس و نوروساینس، یکرشتهی میانرشتهای است که شامل دانشمندان علوم اعصاب، روانشناسان کاربردی و رفتاری و همچنین اقتصاددانان میشود.
برای درک تعاملات بین رشتهها و افراد، به وجود طیف گستردهای از رشتهها و همچنین تعاملات نیاز است. این موضوع بهطور خاص در نواحی نورواکونومیکس اهمیت فراوانی دارد؛ چراکه تمرکز روی نواحی جداگانه مانند فعلوانفعالات شیمیایی بین سلولهای مغزی نیست بلکه، تمرکز روی زمینه های گستردهتر و فعالیتهای پیچیدهتری در مغز انسان است. علاوه بر این، شاهد حضور نورواکونومیکس در پرتوی تصمیمگیریهای اقتصاد خرد و همچنین در سطح اقتصاد کلان در جنبشهای بازار در سرتاسر اقتصاد هستیم.
انتهای مطلب/