اگر خواستار دستیابی موفقیت برای برندتان هستید، باید آستینهایتان را بالا زده و توجه خود را بیشتر بر روی جزئیات نقاط تماس برندتان معطوف نمایید. توسعه چرخه نقاط تماس برند، نقطه آغازین فعالیتهای شما است. شما میتوانید از طریق این ابزار تمام اطلاعات، نکات مهم و جزئیات برندتان را مطرح کنید. این کار همچنین بر روی گروه ذینفعان و سهامداران تأثیر میگذارد. بهمنظور تهیه چرخه نقاط تماس برند، نخست تمام روشهای برقراری ارتباط شرکت با محیط خارجی و تجارب کسبشده توسط شرکتتان را جمعآوری کنید. این کار ظاهراً دشوار به نظر میرسد. در صورت داشتن یک تیم متقابل کارکردی میتوانید این فرایند را بهخوبی مدیریت کنید و به نتایج مفهومیتری دستیابید.
شما میتوانید از طریق تعامل با مشتریان، قبل از خرید، در حین آن و بعد از خرید به حسابرسی امور خود بپردازید و آن را سازماندهی کنید و به طبقهبندی نتایج حسابرسی خود از طریق نقاط تماس ایستا همانند تبلیغات یا بستهبندی، نقاط تماس انسانی مانند مرکز ارتباط با مشتریان یا کارشناسان فروش، نقاط تماس تعاملی مانند رسانههای اجتماعی یا وبسایتها، بپردازید. توجه داشته باشید محصولاتتان را نیز در نظر بگیرید، زیرا معمولاً بیشترین تأثیر را بر روی ادراک برند دارند. نقاط تماس برند بسیار مهم هستند اما هنوز نادیده گرفته میشوند. بهمحض آنکه کلیه نقاط تماس خود را شناسایی کردید، فهرستی از واحدها و فرآیندهایی که مسئولیت هرکدام از نقاط تماس بر عهده آنهاست را فراهم کنید و همچنین نقشهای از اشتراکات هر واحد ایجاد نمایید. با این کار شما میتوانید تصویری از یک چرخ ایجاد کنید که برند شما را در مرکز خود به نمایش گذاشته است.
در اطراف آن گروههای مختلفی وجود دارند که بر روی این نقاط تماس تأثیر میگذارند و در دایره بیرونی آن نقاط تماسی وجود دارد که شما کشف کردهاید. زمانی که چرخه نقاط تماس برندتان آماده شد میتوانید از آن بهعنوان ابزاری برای اطمینان از اینکه نقاط تماستان بهخوبی برندتان را منعکس میکنند، استفاده نمایید. در ابتدا برای ارزیابی تجاربی که در مورد هر نقطه تماس به دست آوردهاید، از تحقیقات مشتری، خودارزیابی و گزارشهای صنعت استفاده کنید. این ارزیابیها و بررسیها را با پلتفرم برند و تجربه مطلوب مشتری مقایسه نمایید. با این کار به تمام نکات و سایر ابعاد نیز دست خواهید یافت. بهعلاوه شما میتوانید از اطلاعات و دادههای ذکرشده در این سیستم استفاده کرده و به نقاط تماسی که بیشترین تأثیرات را بر روی انتظارات و تجارب ذینفعان و سهامداران اصلی دارد پی برید.
همچنین باید به اختلاف بین سطح عملکرد فعلی و سطح عملکرد شما آنگونه که باید باشد، هزینههای ایجاد بهبود و میزان تأثیری که نقاط تماس میتوانند در بلندمدت بر روی اهداف شما داشته باشد، توجه داشته باشید. شما میتوانید از طریق این دادهها، نقاط تماسی را که نیاز به تمرکز بر روی آنها دارید، شناسایی کنید. بهعلاوه میتوانید آنها را برحسب اولویت مشخص کرده، توسعه داده، پیشرفت حاصل را ارزیابی نموده و بر مبنای اصولی خاص کنترل نمایید.