کسب و کار در مسیر صحیح ...

ویژگی‌های مدیریت ارشد مارکتینگ، مهم‌ترین عامل برای دستیابی به مارکتینگ است. چندین بررسی، نقش حساس مدیران ارشد را در رشد مارکتینگ بیان می‌کند. برخی نویسندگان مانند وبستر، لویتل، فلتون، جاورسکی، کهلی، نقش مدیریت ارشد را در دستیابی به مارکتینگ توضیح داده‌اند. توسعه مارکتینگ به ترغیب مدیران ارشد نیازمند است. همچنین در برگیری محض مدیریت و درواقع تعهد مدیران به توسعه مارکتینگ در این‌گونه سازمان‌ها ضرورت جهت‌دهی یک بازار می‌باشد.

تقویت مدیریت ارشد در نفوذ به مارکتینگ احتمالاً برای تشویق کارمندان در پیگیری تغییرات بازارها، به اشتراک گذاشتن اطلاعات بازار و پاسخ‌گو بودن به نیازهای بازار عاملی حائز اهمیت است. ازاین‌رو مدیریت ارشد بیشتر بر مارکتینگ تأکید دارد و اطلاعات و آگاهی بیشتری از بازار تولید می‌کند و با انتشار آگاهی، واکنش‌پذیری و پاسخ‌دهی سازمان را رقم می‌زند. معرفی محصولات جدید و خدمات برای پاسخ به تغییر نیازهای بازار و تقاضاها، الزامی است. محصولات جدید، خدمات و برنامه‌ها اغلب ریسک بالای عدم موفقیت را نشان می‌دهند و مایل به شناسایی و رؤیت بیشتر از محصولات ایجادشده هستند. به این دلیل، مخالفت مدیران ارشد از خطر بیشتر، تولید آگاهی از بازار، انتشار اطلاعات و آگاهی و پاسخ‌دهی سازمان را ضعیف‌تر می‌سازد.

فلتون، اهمیت یکپارچگی و هماهنگی کارکردهای مارکتینگ را با تعریف مفهوم مارکتینگ به‌عنوان وضعیت و رفتار یک سازمان اظهار کرده است که بر یکپارچگی و هماهنگی تمام کارکردهای مارکتینگ اصرار دارد و در راستای آن باید تمام وظایف سازمان برای اهداف بنیانی تولید حداکثر سود درازمدت، هماهنگ شود. به قول فلتون، در این نقطه، نقش مدیریت ارشد، بسیار مهم است. او اظهار کرد که هیئت مدیران، روسای اجرایی و مجریان از رده‌ی بالای سازمان، نیاز به توسعه وضعیت مارکتینگ را حس می‌کنند. همان‌طور که جاورسکی و کهلی نتیجه گرفتند: تعهد مدیران بر توسعه، یک پیش‌نیاز الزامی برای جهت‌دهی یک بازار است. علاوه بر این‌ها، لویت اظهار کرده یکی از عواملی که اجرای مفهوم مارکتینگ را ترغیب می‌کند، حضور سیگنال‌های صحیح از متصدی عملیاتی برای کل سازمان در خصوص تداوم تعهدات برای روش اجرای مارکتینگ است. همچنین او اظهار کرد که اگر فرد درون سازمان برای تولید، انتشار اطلاعات و هوشمندی بازار تشویق شوند، تقویت مستمر مدیریت ارشد موردنیاز است. به قول کروان، مسئولیت‌های مرتبط با استراتژی‌های کسب‌وکار مدیران اجرایی مارکتینگ به شرح زیر است:

  • شرکت در تدوین استراتژی
  • توسعه استراتژی‌های مارکتینگ که از استراتژی‌های کسب‌وکار پیروی می‌کند.

چون این دو مسئولیت و تعهد به‌طور نزدیک وابسته به هم هستند، بررسی نقش مارکتینگ و عملکرد در هر دو ناحیه برای حصول بینش بیشتر در تعهدات و همکاری مارکتینگ مهم است.

وبستر در مقاله‌اش، کشف تازه‌ای از مفاهیم مارکتینگ را عنوان کرد؛ مقاله وی دلایلی را برای نزول و تجدید حیات منافع مدیریتی در مفهوم مارکتینگ کشف کرده است. علاوه بر این نقش مدیر ارشد اجرایی را در اجرای مارکتینگ استدلال کرده است. مشخصات کسب‌وکار متمرکزشده بر مشتری باید برحسب مدیریت ارشد شکل‌گرفته باشد که مدیر ارشد اجرایی و روسای واحدهای عملیاتی استراتژیک را در برمی‌گیرد. بر اساس این نگرش، ارزش‌ها و منافع مشتری مداری به‌طور منحصربه‌فرد، مسئولیت مدیریت ارشد است.

فقط مدیر ارشد می‌تواند مسئولیت تعیین مشتری مداری و مارکتینگ را به‌عنوان نیروی محرکه بر عهده بگیرد، چون اگر ابتدا مشتری نباشد، طبق تعریفی که دارد چیز دیگر مطرح می‌شود و منافع برخی دیگر از هیئت مؤسسان یا عموم، در درجه نخست قرار می‌گیرد. موانع داخلی کاربرد مارکتینگ را توماسکوا موردتحقیق و بررسی قرارداد. وی اظهار کر که موانع داخلی مارکتینگ به‌طور نزدیک مرتبط سه عنصر هستند. این عناصر به شرح زیر هستند:

  1. مدیریت ارشد
  2. هماهنگی بین وظایف و عملکردها
  3. کارمندان

طبق نظر این نویسنده، تنها مدیریت ارشد، موقعیت خاصی نسبت به عناصر بالا دارد و اثر شدیدی بر روی مارکتینگ دارد. علاوه بر این‌ها در این بررسی اظهارشده است که موانع اصلی، در پیوند با مدیریت ارشد و مهارت‌هایش است مانند درک مارکتینگ، شخصیت، دانش و شناخت تجربیات. همان‌طور که در توضیحات قبل می‌توان مشاهده کرد، نقش مدیریت ارشد برای دستیابی به مارکتینگ، بسیار مهم است. ویژگی‌های مدیریت ارشد می‌تواند به چهار گروه زیر دسته‌بندی شود:

  1. اهمیت مدیریت ارشد
  2. گریز از مخاطرات ریسک
  3. آموزش مدیریتی
  4. آموزش رسمی مارکتینگ

انتهای مطلب/