مهم نیست پیشنهادتان چقدر عالی و نادر باشد، مهم نیست چقدر فکر می‌کنید در میدان بازی بی رقیب هستید، حتی اگر در محدوده­ شما هیچ کسب­وکاری مانند شما وجود نداشته باشد، باز هم رقبایی دارید. هر کسب­وکاری رقبایی دارد؛ حتی وقتی الکساندر گراهام بل در ۱۸۷۶ با اختراع تازه خود با آقای واتسون تماس گرفت رقبایی داشت. او دستگاهی اختراع کرده بود که در کل بازارهای جهان نظیر نداشت، اما از همان زمانی که این اختراع به او الهام شد باید به فکر سهم بازار آتی هم می­بود. او باید با تمام وسایل شناخته‌شده و موجود برای برقراری ارتباط و نیز ابزارهایی که به تقلید از تلفن در سال­های آینده ساخته می­شد، رقابت می­کرد.

رقابت نیرویی مؤثر در طبیعت و هسته سیستم سرمایه‌گذاری آزاد است. هر زمان برای انتخاب و بقا به جلب‌توجه نیاز باشد، رقابت رخ می‌دهد. در طبیعت، پر طاووس، عطر گل سرخ و شیرینی سیب ابزار مارکتینگ آن‌ها هستند؛ اما در تجارت، جنگ بر سر بردوباخت مشتری است، جنگی که از طریق برنامه­های مارکتینگ پیش می‌رود. به دلیل وجود نیروهای رقابتی، سیستم سرمایه‌گذاری آزاد دائماً رو به توسعه است. چند مثال در این مورد:

  • رقابت باعث ارتقا محصولات و نوآوری می‌شود.
  • رقابت باعث بهبود کیفیت و کاهش قیمت می‌گردد.
  • رقابت قدرت انتخاب را افزایش می‌دهد.
  • رقابت بر بازده تجاری تأثیر می‌گذارد.

رقابت، جنگی است بین کسب‌وکارها برای به دست آوردن فروش و مشتری بیشتر؛ برعکس رقابت، مونوپولی یا انحصار فروش به زمانی می‌گویند که شرکتی به‌تنهایی کنترل کامل یک صنعت یا خدماتی خاص را بر عهده داشته باشد.

واژه‌شناسی رقابت

فروش، اولین شاخص نشان‌دهنده جایگاه شما در عرصه رقابت است. اگر فروش شما پرقدرت و رو به رشد باشد، پس کسب‌وکارتان در مسیر درست قرار دارد؛ و اگر فروش رو به کاهش و ضعیف باشد، پس اوضاع مناسب نیست. به‌هرحال، می‌توانید کنترل فروش و درنتیجه کنترل موفقیت تجاری خود را در دست بگیرید و سهم تجارت خود را که از طریق سهم شما در بازار، سهم شما از مشتری و سهمتان از فرصت‌ها تعریف می‌شود، افزایش دهید.

سهم بازار

سهم بازار، برشی است که از کیک بازار به شما می‌رسد، یعنی، کل فروش محصولات شما در بازار. برای مثال، اگر مدیر سینما هستید و غیر از شما دوازده سینمای دیگر نیز در فاصله‌ای معقول از شما قرار دارند، سهم بازار شما عبارت است از نسبت کل بلیت‌هایی که می‌فروشید به کل بلیت‌هایی که تمام ۱۳ سینمای شهر می‌فروشند.

سهم مشتری

سهم مشتری درصد تجارت شما از کل خریدهای محتمل مشتری از تجارت شماست. در ادامه مثال قبل، باید بگوییم در سینما علاوه بر بلیت، ذرت بوداده، نوشابه، شکلات، پوسترهای فیلم و خدا می‌داند چه چیزهای دیگری را هم می‌فروشند. هر مشتری که فقط بلیت می‌خرد و نه هیچ چیز دیگر، نشان می‌دهد هنوز می‌توان سهم بسیار بیشتری از خرید مشتری را به خود اختصاص داد.

سهم از فرصت‌های بازار

سهم از فرصت‌ها به فراتر از رقبا و مشتریان موجود خریدار محصولات شما، می‌نگرد و به دنبال کسانی است که محصولات شما را نمی‌خرند. باید متوجه شد چطور ممکن است آن‌ها محصولات شما را به‌عنوان راه‌حلی برای نیازهای خود بدانند.

سال‌ها پیش کوکاکولا پژوهشی منتشر کرد که نشان می‌داد در سراسر جهان میلیارد نفر وجود دارند که به‌طور متوسط روزانه ۸ لیوان مایعات می‌نوشند؛ و از این کسر تنها یک‌چهارم لیوان متعلق به کوکاکولا بود. براین اساس کوکاکولا دست به اقداماتی زد که از آن به‌عنوان «سهم معده» یاد می‌شود.

این نوع برنامه‌ریزی فراتر از سهم بازار است (چه مقدار از نوشیدنی‌های غیرالکلی که خریداری می‌شود نوشابه‌های کوکاکولا است)، حتی فراتر از سهم مشتری است (چه مقدار از نوشیدنی‌های غیرالکلی نوشندگان کوکاکولا به این شرکت تعلق دارد). با این شیوه، کوکاکولا مشتریانی که احتمالاً در حال حاضر به دنبال محصولات نظیر کوکاکولا هستند را نیز از آن خود می‌سازد و بازار خود را نیز در میان آنان توسعه می‌دهد.

انتهای مطلب/