در یک جامعه کوچک با کسب‌وکار گذرنده، کافی ست علامتی در ویترین مغازه بگذاریم و عابران را دعوت به ورود به مغازه کنیم. اگر خواهان رشد کسب‌وکار در بازاری وسیع‌تر هستیم، نیاز به رسانه‌هایی داریم که با آن‌ها پیغام را به بازار بزرگ‌تر برسانیم و به‌مرورزمان تبلیغات، رسانه‌های بیشتری پیداکرده و با آن به کلمه بازرگانی خواهیم رسید. از علائم مغازه‌ها تا بیلبوردها، از روزنامه‌ها تا رادیو و تلویزیون، از نامه مستقیم تا اینترنت راه‌های گوناگونی بوده‌اند که در آن‌ها پیام‌های تبلیغاتی موردتوجه مشتریان قرارگرفته‌اند. حتی درگذشته در سال ۱۷۸۰، ساموئل جانسون گفت که: تبلیغات آن‌قدر وسیع است که با بی‌دقتی مطالعه می‌شود و توجه به وسعت وعده، ضروری است، گاهی وعده‌های عالی، گاهی وعده‌های سوزناک و گاهی وعده‌های بزرگ، روح تبلیغ‌اند.

انقلاب صنعتی منجر به ابزار ساخت زیادی شد و این باعث نیاز به تحریک مصرف انبوه شد. پاسخ به این نیاز، تبلیغات بود و همین امر باعث شد رسانه‌های جدید، مجله و روزنامه پدید آیند و به همراه آن‌ها، تبلیغات به وجود آمد. در عصر ویکتوریا این امر بی‌درنگ ادامه یافت و اولین تبلیغ بزرگ نمایشگاه بزرگ در سال ۱۸۵۱ توسط پرنس آلبرت در پارک هاید در کاخ کریستالم افسانه‌ای ظاهر شد. در اوایل تظاهرات جهانی‌شدن، از سازنده‌های دنیا خواستند در شادی ابداع کسب‌وکار حضورداشته باشند. بیش از شش میلیون بازدیدکننده در ۱۵۰۰۰ نمایشگاه حیرت کرده بودند و بدین ترتیب عصر مصرف‌گرایی آغاز شد.

در سال ۱۸۶۵ مردی جوان به‌عنوان شریک تازه به هاوس پیرز (صابون سازها) پیوست. وی در ادامه یکی از مهم‌ترین اشخاص در تاریخچه تبلیغات شد. توماس بارت تبلیغات پیرز را به وجود آورد. وی توانست این برند را مشهور کند. شعارهایی مثل صبح‌به‌خیر، آیا صابون پیرز استفاده کرده‌اید، نوشته شد. این شعارها آن‌قدر فراگیر شدند که مردم به خاطر پاسخ قابل پیش‌بینی، معمولاً صبح سلام نمی‌کردند. هنرهای زیبا باهدف تجاری خریداری شدند. اندیشه‌های نقاشی جان اورت میلاس خریداری شدند و بر روی یک قالب صابون، نقاشی شدند. میلاس هنگامی‌که فهمید هزاران پوستر تکثیری فروخته‌شده، عصبانی شد؛ به‌این‌ترتیب نقاشی، مشهورترین عامل آن زمان شد. بارت مسابقه‌ی سالانه‌ی میس پیرز را راه انداخت تا زیباترین دختر را معرفی کند. این مسابقه ‌یک قرن ادامه داشت.

تبلیغات در رسانه‌ها، در عادات خرید مصرف‌کننده، در صندلی‌های خیابان و در بودجه بخش سرگرمی، بسیار مؤثر واقع شد. واژه سوپ اپرا از حمایت مالی غول‌های صابون در رادیو و سریال‌های تلویزیونی گرفته‌شده است. برخی از اذهان روشنفکر شغل خود را و در برخی موارد شانس خود را در صنعت تبلیغات آزموده‌اند. روی تامسون که یک کانادایی زیرک بود، پس از بازنشسته شدن در انگلیس، کار در تشکیلات اقتصادی تلویزیونی را آغاز کرد. او گفت که حق امتیاز تلویزیون مجوزی برای چاپ پول بوده است. آن پول انحصاراً از طرف تبلیغ‌کنندگانی تأمین می‌شد که تبلیغات را مؤثرترین راه برای رسیدن به بیشترین تماشاگر می‌دیدند.

انتهای مطلب/