اقدامات و جنبشهای فرهنگی نسبت به آنچه انتظارش راداریم بدیهیتر است، اما پیشبینی آنها مستلزم شجاعت و بینش دقیقی است. لحظه جادویی در فیلم موجسوار وجود دارد، درست وقتیکه زن قهرمانی به نام آنا سوفیا روب، در حال انتخاب یک تصمیم مهم است. او نقش زن بتانی همیلتون، زن کالیفرنیایی ۲۴ ساله را ایفا کرده که بار دیگر پس از، از دست دادن بازوی راستش توسط حمله کوسه به دنیای رقابت موجسواری بازگشته است. فیلم در طول این رقابت به مدیری که در حال اجرای برنامه بود و ساعت میگرفت اشارهکرده است. فیلم، موجسوارانی را به تصویر میکشد که در اقیانوس گرد هم آمده و در حال موجسواری هستند، زیرا آنها منتظر موج بعدی هستند اما آب به حالت سکون است.
بتانی رقابت را برده اما این مسئله در ابتدا مشخص نیست. او شروع به شنا میکند و سعی دارد خود را از سایر رقبا جدا نماید. او چیزی را میبیند که سایرین قادر به رؤیت آن نیستند. پس از چند ثانیه مکث، موجی به سمت بتانی آمده و به او کمک میکند تا بهطور مطلوبی موجسواری کند. او به نقطهای شنا کرده بود که هیچکسی در آنجا حضور نداشت. تمام موجها به سمت او آمده و در طول موجسواری محل امنی را برایش ایجاد نمودند. در مرحله بعد، انتخاب با شما است. شما باید تصمیم بگیرید از اصول پیروی کرده یا وارد رقابت با سایرین شوید. این تصمیم با شما است. شما میتوانید به مثال بتانی همیلتون اندیشید و ببینید او چطور با یک دست توانسته در آبهای آزاد بهتنهایی و باوجود خطرهای زیاد موجسواری و شنا کند.
برندهای بزرگ اینطور عمل مینمایند. خود را از جمعیت دور کرده و استراتژی جدیدی کشف مینمایند؛ زیرا با استفاده از این روش میتوانند از فرصت استفاده کرده و توسعه یابند. آنها بهجای نگریستن به شخص دیگر یا آشنایی با استراتژی آنها، افق و دیدگاه خود را توسعه داده و به سمت ابعاد و جهتهای پیشبینینشده حرکت میکنند. رشد واقعی زمانی اتفاق میافتد که شما فعالیتتان را بیشتر کرده باشید، هیچکس دیگری نمیتواند در این زمینه به شما کمک کند. اگر خود تلاش و فعالیتتان را بیشتر کنید میتوانید برندتان را ارتقاء دهید. این مفهوم بهشدت شبیه ایدههای مطرحشده در کتاب استراتژی اقیانوس آبی نوشته چان کیم ورینی مابورگن است.
این دو محقق تحقیقاتی بر روی ۱۵۰ شرکت استراتژیک مهم انجام داده (بیش از ۳۰ صنعت طی یک دهه) و نشان دادند که شرکتها زمانی بهطور مطلوب توسعه مییابند که فضای فعلی بازار را ترک کرده، از رقابتهای ناسالم اجتناب نموده (استراتژی اقیانوس قرمز) و فضای مارکت سالمی را ایجاد کرده باشند (استراتژی اقیانوس آبی). این دو محقق با بررسی استراتژی ۱۵۰ شرکت دریافتند که ۱۴ درصد از شرکتها بهطور مطلوب مدیریتشده و با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی توانستهاند ۳۸ درصد درآمد و ۶۱ درصد سود را کسب نمایند. شرکتها از طریق این فرایند به نتایج مطلوب دستیافته و اذعان داشتند که نوآوری و خلاقیت باارزش مطرحشده از سوی محققان نقش به سزایی در این زمینه ایفا نموده است. این شرکتها از طریق استراتژی مذکور با موانع و مشکلات برخورد کرده، درصدد حل مشکلات برآمده و نیازهای جدید بازار را تأمین نمودند.
مثال خوبی از استراتژی اقیانوس آبی به «سیرک آفتاب یا سیرک دوسولیل» بازمیگردد. آنها بهخوبی شرایط را کنترل کرده و سیرک را دومرتبه به شکل تئاتر درآوردند. آنها با انجام این کار توانستند قیمت بلیط سیرک را بالا ببرند. بدین خاطر بزرگسالان مجبور شدند برای شوی تئاتر هزینه بیشتری را پرداخت نمایند. سیرک به سؤال مطرحشده از سوی ریچارد راملت، استاد تجاری UCKA پاسخ داد و پارهای از مسائل مهم و باارزش را برای مصرفکنندگان شرح داد. آنها دومرتبه محصولات یا خدماتشان را بازتعریف کردند. محصولات و خدماتی که هردو امکانپذیر است اما تابهحال به مارکت عرضه نشده است.