09109200500 info@damaavand.com

اولین چیزی که باید در مورد بازاریابی بدانید این است که فقط یک چیز نیست. این مجموعه‌ای از تمام کارهایی است که یک برند برای تبلیغ کسب‌وکار خود انجام می‌دهد.

بازاریابی عبارت است از تبلیغات، اینفلوئنسرها، عکاسی برای کمپین‌های تبلیغاتی، محتوای تولید شده توسط کاربر، پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، روابط‌عمومی، انفجارهای ایمیل، همکاری‌ها، رویدادهای حمایت شده و موارد دیگر.

و راز بازاریابی خوب فقط انجام همه این کارها نیست – بلکه انجام آنها به‌گونه‌ای است که هرکدام مکمل یکدیگر باشند. ترفند این است که کانال‌های رسانه‌های اجتماعی شما به رشد لیست ایمیل شما کمک کنند و وبلاگ شما نه‌تنها فروش بیشتری کسب کند، بلکه جامعه شما را نیز رشد دهد. تمام تلاش‌های شما با هم در یک وب هم‌افزایی کار می‌کند.

اساساً بازاریابی همه اهرم‌های فروش است که به صورت هماهنگ کار می‌کنند. فوق‌العاده پیچیده است و همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری و کارهای بیشتری برای انجام‌دادن وجود دارد. کار هرگز تمام نمی‌شود. این یک خبر خوب برای ما است، زیرا این بدان معناست که با اجرای استراتژی‌های جدید همیشه جا برای رشد، مقیاس و افزایش فروش وجود دارد.

احساس غرق شدن می‌کنید؟

بله طبیعی است.

اما نگران نباشید، کسب‌وکار دماوند در ادامه این پست به شما کمک می‌کند تا استراتژی بازاریابی برند لباس خود را شروع کنید. تمام استراتژی‌هایی که قرار است در مورد آنها صحبت کنم بسیار آسان برای اجرا و فوق‌العاده مؤثر هستند.

برای شروع، بیایید یک بازی انجام دهیم…

ابتدا، من یک استراتژی بازاریابی برند لباس را لیست می‌کنم که بسیاری از برندهای جدید تمایل به اجرای آن دارند. سپس، من می خواهم توضیح دهم که چرا این اشتباه است، و به‌جای آن چه کاری باید انجام دهید.

درس ۱ – مخاطب هدف من ۲۰ تا ۳۰ساله، هوشیار و پایدار است

من عضو حداقل ۳۰ گروه مختلف پایدار، اخلاقی، آگاهانه، بدون زباله، وگان، و غیره و غیره در شبکه‌های اجتماعی هستم و سال‌ها پیش، زمانی که من برای اولین‌بار به آنها ملحق شدم، مکان‌های عالی برای شبکه‌سازی و یادگیری بودند. از افرادی که اطلاعات را به اشتراک می‌گذارند، چیزهای جالب زیادی یاد گرفتم. اما، در ۲ سال گذشته، گروه‌ها تغییر کرده‌اند. اکنون آنها فقط یک جریان بی‌پایان از کسب‌وکارهای کوچک ناامید هستند که سعی می‌کنند لباس‌های خود را بفروشند.

نه‌تنها آزاردهنده است بلکه غم‌انگیز است.

صدها، اگر نگوییم هزاران برند، ناامید از فروش هستند و فکر می‌کنند که شاید جوامع مجازی، قایق نجاتی برای کسب‌وکار در حال غرق شدن آنهاست.

اما این درست نیست

نکته بعدی که قصد دارم به شما بگویم، ترساندن شما نیست، بلکه برای درک واقعیت راه‌اندازی یک تجارت است.

اکثر مشاغل کوچک شکست می‌خورند.

باتوجه‌به BLS و Investopedia “داده‌های BLS نشان می‌دهد که تقریباً ۲۰٪ از مشاغل جدید در طول دو سال اول باز شدن، ۴۵٪ در طول پنج سال اول و ۶۵٪ در طول ۱۰ سال اول شکست می‌خورند. فقط ۲۵٪ از کسب‌وکارها کسب‌وکارهای جدید به ۱۵ سال یا بیشتر می‌رسند.”

ولی موضوع این است. اگر باهوش هستید. شما می‌توانید یکی از ۴ برند از ۱۰ برندی باشید که واقعاً موفق می‌شوند.

و اولین کاری که باید انجام دهید این است که از حباب پایداری خارج شوید.

چون موضوع اینجاست. اگر به این فکر می‌روید، من لباس‌های پایدار خود را در یک گروه مد پایدار قرار می‌دهم، زیرا فکر می‌کنید مشتری هدف شما فردی است که شیفته مد پایدار است، شما به دنبال بازار هدف اشتباهی هستید.

افرادی که در گروه‌های مد پایدار حضور دارند، مشتری نیستند. آنها هم مانند شما برند هستند. با این استراتژی بازاریابی مد، شما به معنای واقعی کلمه سعی دارید برف را به یک خرس قطبی بفروشید.

من می‌دانم که بسیاری از شما من را باور نخواهید کرد، اما پایداری چیز خاصی نیست.

پایداری چیزی است که شما به‌عنوان یک امتیاز اضافی برای هر کاری که قبلاً انجام می دادید، انجام می‌دهید. اگر چیزی را از این مقاله می‌آموزید، لطفاً بگذارید همین باشد.

اینکه لباس‌هایتان را پایدار و اخلاقی کنید و یا از هر اصطلاحی که می‌خواهید استفاده کنید، برای فروش آن کافی نیست. شما باید محصولی بسازید که مردم بخواهند و مشکل واقعی آنها را حل کند. ازآنجایی‌که حقیقت این است که در حال حاضر گزینه‌های مد آگاهانه بیش از اندازه کافی وجود دارد (از فروش شلوار چسبان بطری آب بازیافتی والمارت تا استارت‌آپ‌های کوچکی که هر روز به راه می‌افتند) بازار اشباع شده است.

اما باز هم اجازه ندهید که این موضوع شما را دلسرد کند.

در عوض، اجازه دهید این اطلاعات با ساختن محصولی حول مخاطبان هدف مناسب، شما را به موفقیت راهنمایی کند.

خلاصه درس ۱ از حباب پایداری خارج شوید و یک ویترین واقعی پیدا کنید

به‌جای اینکه به پایداری به‌عنوان عامل متمایزکننده بازار خود فکر کنید، به پایداری به‌عنوان خامه روی کیک فکر کنید.

بپذیرید که یک برند آگاهانه چیزی نیست که محصول شما را بفروشد و بر مشتریان خارج از «حباب محیطی» تمرکز کنید.

درس ۲ – فروش بخش آسان است، من فقط برای ساخت محصولم به کمک نیاز دارم

وقتی با برندهای جدید تلفنی صحبت می‌کنم، اغلب به من می‌گویند که در بخش فروش کسب‌وکارشان به کمک نیاز ندارند، زیرا می‌خواهند یک شرکت بازاریابی یا شخص دیگری را استخدام کنند تا این کار را برای آنها انجام دهد؛ بنابراین، اجازه دهید توضیح دهم که چرا این می‌تواند یک ایده خطرناک باشد.

همچنین بخوانید:   بازاریابی وبلاگی

در اوایل کار آنلاین خود، به برخی از گروه‌های فروشندگان نخبه پیوستم. در ابتدا، آنها به‌نوعی برای عزت‌نفس من بد بودند. احساس می‌کردم همه به جز من موفق بودند. ولی بعد چیزی را فهمیدم:

مردم فروش را آسان می‌کنند، درحالی‌که آسان نیست. منظورم این است. وقتی مردم می‌گویند که در سال ۶ رقم می‌زنند، بیشتر آنها در مورد سود صحبت نمی کنند. آنها در مورد درآمد خود صحبت می‌کنند.

درک تفاوت بین درآمد و سود چیزی است که شما را از سوءاستفاده در دنیای تبلیغات آنلاین نجات می‌دهد؛ ابتدا اجازه دهید برخی از شرایط تجاری را تجزیه‌وتحلیل کنیم.

درآمد

میزان درآمد شما از فروش محصولاتتان است؛ بنابراین، فرض کنید شما لباس‌ها را به قیمت ۱۰۰ دلار می‌فروشید، و سالانه ۱۰۰۰ لباس می‌فروشید. درآمد شما ۱۰۰۰۰۰ دلار است.

و از نظر فنی شما یک فروشنده ۶ رقمی هستید.

سود ناخالص یا درآمد ناخالص

این عدد درآمد شما منهای هزینه‌های ساخت و توزیع لباس است؛ بنابراین، بیایید وانمود کنیم ساخت هر لباس ۳۰ دلار هزینه دارد، و شما ۵ دلار دیگر هزینه ذخیره‌سازی و حمل‌ونقل دارید. در مجموع ۳۵ دلار برای محصول خرج شده است. سود ناخالص یا درآمد ناخالص ۱۰۰ تا ۳۵ دلار خواهد بود، بنابراین ۶۵ دلار.

وقتی این هزینه‌ها را در نظر بگیرید، کسب‌وکار واقعاً ۱۰۰ هزار دلار درآمد ندارد، بیش از ۶۵ هزار دلار درآمد دارد.

اما صبر کنید، چیزهای بیشتری باید از این عدد کم کنیم.

درآمد خالص

درآمد خالص را از آن درآمد ناخالص می‌گیرند و سپس تمام هزینه‌های عملیاتی را کم می‌کنند. مواردی مانند وب‌سایت شما، محتوای رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات، یک دفترچه یادداشت برای طوفان فکری، به معنای واقعی کلمه هر چیزی که در کسب‌وکار خود برای آن پول خرج می‌کنید و به شما کمک می‌کند محصول خود را بفروشید.

به طور متوسط ​​درآمد خالص یا سود خالص شما حدود ۲۰ درصد از درآمد شما است؛ بنابراین، برای کسی که ادعای فروش ۱۰۰ هزاردلاری در سال دارد، واقعاً تنها حدود ۲۰ هزار دلار سود دارد.

به این معنی که در هر لباسی که به قیمت ۱۰۰ دلار می‌فروشید، تنها زمانی که همه چیز به اتمام برسد و فروش کامل شود، واقعاً حدود ۲۰ دلار به دست می‌آورید. یعنی با فروش ۱۰۰۰ لباس فقط ۲۰ هزار دلار درمی‌آورید.

ببینید، من به شما گفتم – فروش به این راحتی نیست.

می‌دانم دیوانه‌کننده است، اما وقتی می‌نشینی و در واقع حساب می‌کنی، ۲۰ درصد، میانگین صنعت است.

به همین دلیل است که درک اعدادی که به آنها نگاه می‌کنید برای سلامت مالی و ثبات کسب‌وکار شما بسیار مهم است.

من فکر می‌کنم تا به اینجا همه ما موافق هستیم که فروش کمی سخت‌تر از آن چیزی است که در ابتدا فکر می‌کردیم.

اکنون، اینجا جایی است که بسیاری از برندهای جدید با همکاری با شرکت‌های تبلیغاتی آنلاین از مزایای آنها استفاده می‌کنند

همان‌طور که قبلاً مشخص کرده‌ایم، مارک‌های ناامید زیادی وجود دارند که امیدوارند راهی آسان برای فروش بیشتر داشته باشند و اینجاست که شرکت‌های تبلیغاتی وارد عمل می‌شوند.

آنها قول می‌دهند که فروش شما را از ۵ هزار دلار به ۵۰ هزار دلار در ماه برسانند و این کار راهم  انجام می‌دهند. ولی موضوع این است، آنها هرگز قول ندادند که سود شما چقدر خواهد بود. برخی از مشتریان به من گفته‌اند که شرکت‌های تبلیغاتی که آنها استخدام کرده‌اند، ۴۵ هزار دلار برای فروش ۵۰ هزار دلار به آنها مصرف کرده‌اند، یعنی فقط ۵ هزار دلار سود.

با درک اعداد و ارقام خود، می‌توانید نتایج قابل تحویل و آنچه از استخدام یک تیم انتظار دارید را درک کنید.

خلاصه درس ۲. فروش آسان به نظر می‌رسد زیرا مردم اعداد گمراه‌کننده را به اشتراک می‌گذارند

به‌جای پرداخت پول‌های کلان به یک شرکت تبلیغاتی برای «افزایش فروش»، معنی اعداد را درک کنید و سپس تصمیمات تجاری استراتژیک‌تری بگیرید.

درس ۳ – من یک شبکه عظیم دارم و آنها از من حمایت خواهند کرد

دوستان و خانواده یک استراتژی فروش نیستند.

درحالی‌که بله مهم است که از همه افرادی در زندگی خود که به طرز باورنکردنی در سفر استارتاپ شما حمایت کرده‌اند، تشکر کنید و بله خوب است به افرادی که می‌شناسید تخفیف بدهید. واقعیت این است که اکثر آنها قصد خرید از شما ندارند.

به همین دلیل است که درس ۱، دانستن اینکه مخاطب شما چه کسی است و یادآوری سریع، خریداران پایدار و اخلاق‌مدار خوب نیستند، بسیار مهم است. بگذارید واضح بگویم، دوستان و خانواده، مشتری هدف نیستند.

با تماس با مخاطبین شخصی شما برای خرید از شما، به‌نوعی احساس می‌کنید که MLM کمی دارید، ” هی، می‌خواهید چای رژیمی من را بخرید؟” بهترین توصیه من این است که روابط شخصی را از تجارت جدا نگه دارید.

اکنون، ناامید نشوید، راه بهتری وجود دارد که بتوانید از دوستان و خانواده خود کمک بخواهید تا فروش خود را افزایش دهید، و این شامل درخواست از آنها برای خرید از شما نیست. در عوض برای آنها توضیح دهید که مشتری هدف شما (از درس ۱) کیست و از آنها بپرسید که آیا کسی را می‌شناسند که به معیارهای شما نزدیک باشد یا خیر.

به‌این‌ترتیب نیازی نیست از اینکه از آنها بخواهید چیزهایی از شما بخرند احساس ناخوشایندی داشته باشید، و آنها مجبور نیستند از خرید چیزی احساس گناه کنند یا برای نه گفتن بد به نظر برسند.

مثلاً. اگر شلوار ساق پنبه‌ای ارگانیک می‌فروشید، شاید آنها دوستی داشته باشند که به مواد شیمیایی در لباس‌ها بسیار حساس است که  می‌تواند مشتری مناسبی برای شما باشد.

همچنین بخوانید:   بازی در میدان رقابت

یا در اینجا یک مثال دیگر است. شاید شما در حال تهیه لباس برای زنان باردار هستید – بیشتر دوستان و خانواده شما احتمالاً باردار نیستند و احتمالاً به وسایل شما نیاز ندارند. اما، شرط می‌بندم که همه آنها کسی را می‌شناسند که باردار است و یا خدمات شما نیاز دارد.

خلاصه درس ۳. به یاد داشته باشید که خانواده و دوستان مشتری شما نیستید

به‌جای اینکه فکر کنید دوستان و خانواده شما از شما خرید خواهند کرد، از آنها در استراتژی بازاریابی برند لباس خود به‌عنوان یک ابزار شبکه‌ای استفاده کنید. وظیفه آنها این است که به انتشار این خبر کمک کنند و به دوستان خود بگویند.

درس ۴ – دوست من اینفلوئنسر است و قرار است عکس خودش را با پوشیدن لباس‌های من پست کند

زمانی که تازه‌وارد دنیای استراتژی بازاریابی برند لباس شدم، به یک اینفلوئنسر (یک دوست از دوستان) مبلغی  پرداخت کردم تا با یک شلوارک عکسی بگیرم. او صدها هزار دنبال‌کننده داشت و همه عکس‌هایش ده‌ها هزار لایک دریافت می‌کردند.

من فکر کردم، این قطعاً عالی است، من قرار است فروش زیادی داشته باشم و دنبال‌کنندگان جدید خواهم داشت. خوب، من دقیقاً ۰ فالوور جدید و دقیقاً ۰ عدد فروش داشتم.

چگونه با چنین پایگاه هواداران بزرگی ممکن است؟

چیزی که من آموختم این بود که بسیاری از اینفلوئنسرها تأثیر واقعی بسیار کمی دارند. من همیشه این را به دانش‌آموزانم می‌گویم – لایک‌ها صورت‌حساب‌ها را نمی‌پردازند.

آن‌قدر که اینفلوئنسرها به مخاطبان خودشان هم اعتماد ندارند.

اجازه دهید داستانی درباره یک اینفلوئنسر بزرگ، یک ستاره یوتیوب با ۲۰۰ هزار مشترک به شما بگویم که ویدیوهایش به طور منظم بیش از ۵۰ هزار بازدید دریافت می‌کند. این اینفلوئنسر تنها با سفارش بین ۲۰ تا ۵۰ قطعه در هر سبک، بر اساس داده‌های فروش که از همکاری‌های برندهای گذشته داشت، احساس راحتی می‌کرد.

اجازه دهید بیشتر به این فکر کنیم. یعنی با بیش از ۲۰۰ هزار مخاطب و اینفلوئنسر برند فکر می‌کرد که او می‌تواند چیزی بین ۲۰ تا ۵۰ قطعه بفروشد.

می‌دانم دیوانه‌کننده است؛ بنابراین، قبل از اینکه بخواهید پول زیادی را صرف اینفلوئنسرها کنید، به این موضوع فکر کنید.

بازاریابی وابسته را امتحان کنید.

اساساً، شما به یک شبکه وابسته می‌پیوندید و کاری که انجام می‌دهد ایجاد پیوندهای ویژه برای اینفلوئنسرها است. آنها می‌توانند از پیوند سفارشی ویژه در اینستاگرام، یا فیس‌بوک یا وبلاگ خود، اساساً در هرجایی استفاده کنند. هر زمان که کسی روی پیوند کلیک کند، از طریق کوکی‌ها ردیابی می‌شود و اگر شخصی که روی پیوند کلیک می‌کند واقعاً مورد را خریداری کند، کمیسیون کمی به اینفلوئنسر پرداخت می‌شود.

این یک راه بسیار امن‌تر برای کار با اینفلوئنسرها است، زیرا آنها فقط در ازای فروش‌هایی که ایجاد می‌کنند، دستمزد دریافت می‌کنند.

اینفلوئنسرهای واقعاً خوبی که در واقع تأثیر دارند، مشکلی برای کارکردن با این روش ندارند، زیرا می‌دانند که اگر پیوندی ارسال کنند، مخاطبانشان خرید خواهند کرد و کمیسیون خواهند گرفت.

و اینفلوئنسرهای بدون نفوذ، تقریباً همیشه از این راهکار خودداری می‌کنند و خواستار دریافت حقوق اولیه هستند. این به این دلیل است که آنها می‌دانند که مخاطبان آنها به‌ندرت واقعاً چیزی می‌خرند.

خلاصه درس ۴. کمپین‌های بودجه بزرگ را رها کنید و در مورد اینفلوئنسر مارکتینگ متفاوت فکر کنید

سپس، از طریق مشارکت‌های وابسته برای استراتژی بازاریابی برند لباس خود، قرارگرفتن در معرض و فروش را افزایش دهید.

درس ۵ – فکر کنید که فروش خرده‌فروشی سود شما را کاهش می‌دهد

اکثر برندهای استارت‌آپی مد که من با آنها صحبت می‌کنم می‌خواهند به طور انحصاری در فروشگاه آنلاین خودشان بفروشند تا بتوانند حاشیه سود بیشتری کسب کنند و به نظر من (مگر اینکه مبلغ مشخصی در ماه برای تبلیغات داشته باشند) این یک اشتباه است. چون عمده‌فروشی و خرده‌فروشی عالی است.

اخیراً همه با این “استراتژی واسطه” و فروش فقط آنلاین وسواس پیدا کرده‌اند. حقیقت سخت این است. این روزها همه در اینترنت هستند. و، به معنای واقعی کلمه، کسب‌وکاری وجود ندارد که از رسانه‌های اجتماعی برای تبلیغ هر کاری که انجام می‌دهد استفاده نکند.

و به همین دلیل رقابت در شبکه جهانی وب شدید است! دیگر خبری از “بریدن واسطه” و رفتن مستقیم به مشتریان نیست. ازآنجاکه در حال حاضر، واسطه، قراردادن تبلیغات آنلاین، پست‌های تقویت شده، و تبلیغات برای بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، و کمپین‌های بازاریابی مد است

با وجود تمام تیترهایی که می‌گویند “آجر و ملات مرده است”، برخی از مارک‌های من دریافته‌اند که سود آنلاین در واقع کمتر از آن چیزی است که در فروشگاه‌ها وجود دارد.

بنابراین، در اینجا دلیلی وجود دارد که چرا بسیاری از برندهای مد استارتاپی در ابتدا به خرده‌فروشان نه می‌گویند

وقتی یک برند، لباس ۱۰۰ دلاری خود را به یک فروشگاه خرده‌فروشی می‌فروشد. این برند این لباس را به قیمت حدود ۴۵ دلار به مغازه می‌فروشد. حدود ۵۵٪ تخفیف خرده‌فروشی، استاندارد عمده‌فروشی صنعت است. اما، برخی از خرده‌فروشان بزرگ‌تر بر حاشیه سود تا ۷۵ درصد اصرار دارند، به این معنی که شما آن لباس ۱۰۰ دلاری را تنها با ۲۵ دلار به آنها می‌فروشید.

در نگاه اول، همه چیز به‌نوعی ناعادلانه به نظر می‌رسد و مانند یک معامله وحشتناک برای این برند است. اما، این‌طور نیست. زیرا، به یاد داشته باشید، برنامه بازاریابی بخشی از یک استراتژی بزرگ‌تر است.

همچنین بخوانید:   توسعه وب سایت شرکت

و استراتژی با خرده‌فروشی لزوماً نتیجه نهایی نیست. این MOQ ها، دید دیجیتالی بیشتر و خرید حضوری را افزایش می‌دهد.

اینجاست که  سود کاهش‌یافته شما به شما کمک می‌کند…

افزایش MOQ

خرده‌فروشی‌ها تمایل دارند ۱۵، ۲۰ یا حتی صدها لباس سفارش دهند. این سفارش‌های بزرگ‌تر می‌توانند به برند شما کمک کنند تا به MOQهای بالاتری برسد.

دید دیجیتالی بیشتر

هنگامی که فروشگاه‌های خرده‌فروشی محصول شما را می‌فروشند، نسبت به هرگونه تبلیغات دیجیتال، از مزایای بیشتری برخوردار می‌شوید و اساساً، شما به‌رایگان در معرض دید مخاطبان آنها قرار می‌گیرید!

خرید حضوری

این امر به‌ویژه برای اقلام باکیفیت بسیار مهم است. خرید از اینترنت سخت است. خرید حضوری، به‌خصوص زمانی که لباس‌های شما فوق‌العاده زیبا و مجلل هستند، می‌تواند منجر به افزایش نرخ تبدیل مشتری شود.

بازده کاهش‌یافته است. وقتی خریداران بتوانند لباس را ببینند، لمس کنند، احساس کنند و امتحان کنند، احتمال بازگشت کالا کاهش می‌یابد.

و با کاهش بازده، نتیجه بهتری حاصل می‌شود. این به این دلیل است که بازگشت می‌تواند پرهزینه باشد زیرا بارها لباس‌ها آسیب‌دیده و غیرقابل‌فروش برمی‌گردند.

خلاصه درس ۵. خرده‌فروشی را امتحان کنید

به‌جای نه گفتن به شراکت با مغازه‌های خرده‌فروشی آجر و ملات، زیرا ترجیح می‌دهید به‌جای تنها ۴۵ دلار، ۱۰۰ دلار برای هر فروش لباس‌هایتان دریافت کنید – به مزایای بازاریابی طولانی‌مدت بودن در فروشگاه‌ها فکر کنید.

وقتی نوبت به استراتژی بازاریابی برند لباس شما می‌رسد، کوتاه‌بین نباشید.

درس ۶ – به سندرم اطلاعات تجاری مبتلا نشوید

منظور من از سندرم اطلاعات تجاری، فروش بیش از حد است. به‌طورجدی. نمایندگان فروش خودروهای دست‌دوم به دلیلی شهرت وحشتناکی دارند. همه فقط ارزان و شلخته به نظر می‌رسند.

متوجه شدم، مارک‌های جدید. شما مشتاق فروش بیشتر هستند. اما راز فروش بیشتر همیشه در حالت فروش کامل نیست.

در عوض، این چیزی است که متخصصان صنعت به آن می‌گویند  (بدانید، دوست داشته باشید، و اعتماد کنید.)

در اینجا نحوه عملکرد آن است.

ابتدا مردم باید بدانند که شما کی هستید. هیچ‌کس از یک غریبه در اینترنت خرید نمی‌کند (سلام، خطر غریبه).

سپس، آنها باید شما را دوست داشته باشند. چون وقتی مردم شما را دوست دارند، می‌خواهند از شما حمایت کنند.

و در آخر، آنها باید به شما اعتماد کنند. بهترین راه برای ایجاد اعتماد، ایجاد ارزش برای آنهاست؛ بنابراین این به معنای ایجاد محتوایی است که در واقع جالب باشد، و نه فقط یک تبلیغ فروش برای برند شما.

وقتی روی ایجاد اعتماد کار می‌کنید، کاری که واقعاً انجام می‌دهید این است که به مشتریان آینده ثابت کنید که در هر کاری که انجام می‌دهید متخصص هستید؛ بنابراین، هنگامی که در نهایت به آنها پیشنهاد خرید چیزی می‌دهید، آن‌ها آن معامله را کاملاً برده‌اند، زیرا قبلاً ثابت کرده‌اید که می‌توانید زندگی آن‌ها را به‌رایگان بهتر کنید.

تسلط بر شناخت، دوست داشتن و اعتماد راهی تضمین شده برای ایجاد وفاداری به برند و افزایش فروش است.

خلاصه فصل ۶. فکر کنید که چگونه می‌توانید به زندگی مشتریان هدف خود ارزش بیفزایید تا فاکتور اعتماد خود را افزایش دهید.

درس ۷ – برای بازاریابی به کمک نیازی ندارم، فقط لیست تأمین‌کنندگان خود را به من بدهید.

به‌عنوان یک برند کوچک، این تحول را پشت سر خواهید گذاشت و من قسم می‌خورم که به معنای واقعی کلمه هر صاحب کسب‌وکار کوچکی از آن عبور می‌کند. در ابتدا، تمام تلاش و تمرکز آنها یافتن تأمین‌کنندگان و تولید محصول است.

سپس به‌محض اینکه سفارش تولید داده می‌شود، سطح جدیدی از وحشت ایجاد می‌شود … اگر کسی نخواهد وسایل من را بخرد چه می‌شود.

و راه مبارزه با این صدای درونی این است که از قبل یک برنامه فروش در حال حرکت داشته باشید. اگر پس از ساخت محصول خود به فروش و بازاریابی فکر کنید، عقب‌مانده‌اید.

بسیاری از برندها به من گفته‌اند که وقتی برای اولین‌بار شروع به کار کردند، اصلاً از بخش بازاریابی و فروش کسب‌وکار خود نمی‌ترسیدند. سپس، پس از یک یا دو فصل شروع به راه‌اندازی کسب‌وکار خود، آنها اعتراف کردند که فروش یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که تابه‌حال انجام داده بودند، و بخش تولید در مقایسه با آن تعطیلات بوده.

برای اکثر برندها، تنها راه یادگیری این درس، زندگی‌کردن با آن است. تماس‌های بی‌شماری از برندها گرفته‌ام به این امید که بتوانم به آنها پاسخی جادویی بدهم تا به آنها کمک کنم گاراژ پر از لباسشان را بفروشند.

و مطمئناً من نمی‌توانم. هیچ پاسخ جادویی وجود ندارد. زیرا حقیقت این است که این فرایند زمان می‌برد.

بنابراین، همین حالا شروع کنید. مثل امروز. شروع به ساختن یک جامعه در جایگاه خود کنید. باز هم لازم نیست به چیزی که می‌فروشید مربوط باشد. اگر شلوار یوگا می‌فروشید، شاید بتوانید با ارسال یک حرکت یوگای روز شروع کنید. باز هم شما در تلاش هستید تا دانش خود را مانند اعتماد ایجاد کنید، و برای آن به محصولی نیاز ندارید.

به یاد داشته باشید، بازاریابی و توسعه محصول باید پشت‌سرهم اتفاق بیفتند، نه یکی پس از دیگری.

شما یک تجارت توسعه و تولید محصول هستید و شما یک تجارت فروش و بازاریابی هستید. اطمینان حاصل کنید که از روز اول قبل از اینکه محصول واقعاً برای فروش آماده شود، روی استراتژی بازاریابی برند لباس خود کار می‌کنید.

خوب، همین است. استراتژی بازاریابی برند لباس خود را شروع کنید و برای مراحل بعدی به‌درستی برنامه‌ریزی کنید.

انتهای مطلب/