مدیران میتوانند از هوشمندی بازار برای کسب اطمینان از اینکه هرکسی در شرکت بر روند تعریف ارزش برای مشتری و تعیین زمان مربوطه آگاهی دارد استفاده کنند. تلفیق مشتریگرایی و اطلاعات بازار برای ایجاد تعهد سازمانی کاربردی در ارائه ارزش عالی صورت میگیرد. بدیهی است، ارائه ارزش عالی به مشتری باید بخشی از فرهنگسازمانی باشد. ارائه ارزش عالی به مشتریان باید در چهارچوب وظایف شرکت قرار گیرد.
استراتژیهایی که بر ایجاد ارزش برای مشتری تأکیددارند، همگی بر ایجاد مشاهدات جداگانه از بازار و قابلیتهای ارتباط با مشتری و استفاده از این قابلیتها برای هدایت فرایندهای داخلی مبتنی هستند. تریسی و ویرزما بر سه روش برای ایجاد ارزش مشتری تأکید داشتهاند. این سه روش عبارتاند از:
- برتری مؤثر: رهبری قیمت و تسهیلات به فرایندهای کسبوکاری نیاز دارد که هزینههای مبادلات داخلی و بالاسری را به حداقل رسانده و روابط نزدیک با مشتریان و کانالهای توزیع را مدیریت کند.
- صمیمیت با مشتری: اگرچه استراتژیها بر قابلیت سازماندهی مؤثر محصولات و خدمات بهمنظور سازگاری فزاینده با مشتریان تأکیددارند، اما قابلیت سنجش بازار بالا ضروری است، بهگونهای که جابجایی الزامات را میتوان تا حد امکان شناسایی کرد.
- رهبری محصول: این روند با جریان مستمر محصولات و خدمات نوآورانه حاصل میشود. در این راستا، قابلیت سنجش بازار را به دست آورده و شناخت نیازهای نوظهور، بهسرعت پاسخ مشتری را ارزیابی کرده و راهبردهای ورود به بازار را طراحی میکند که عامل اصلی موفقیت این راهبرد محسوب میشود.