ایده ها و راهکارهای واضح و روشن معمولاً بسیار ساده هستند، کارفرماها میگویند که ما آن را میدانیم و همواره تصور میکنند که پاسخ پرسشهایشان باید بسیار پیچیده و غیرمعمول باشد. برخی مشاوران کسب و کار هم تلاش میکنند این تصور را تقویت کنند.
مقالهای در مجله فورچون با عنوان در “جستجوی احمقها” چاپشده که با دقت این موضوع را موشکافی کرده است؛ تجارت مشاوره، بدون جنجال و سروصدا بهآرامی ربودهشده است. مشاوران جدید که فقط به قلم، سکوی سخنرانی و مقدار زیادی بیشرمی مجهز هستند، جای مشاوران کسب و کار با درایت را اشغال کردهاند، در بازار امروز واقعاً جای کسانی که بهترین توصیهها و راهکارها را در اختیار صاحبان کسب و کار قرار خواهند داد خالی است.
وقتی از راپرت مورداک (Rupert Murdoch) پرسیدند آیا یک مشاور لایق کسب و کار را میشناسد که دیگران بتوانند خطمشی او را تبعیت کنند، کاملاً شفاف پاسخ داد: “منظورتان یک مراد است؟! شاید بهآسانی بتوانید در اطرافتان یک سنگ قیمتی بیابید اما پیدا کردن یک مشاور خوب دشوار است. شما در قفسه یک کتابفروشی عنوان جالبی میبینید و ۳۰۰ دلار برای یک کتاب کسب و کار هزینه میکنید اما در کمترین زمان آن را دور میاندازید.
ظاهراً بسیاری از مشاوران کسب و کار باور کردهاند که شرکتها حاضر نیستند برای ایده های ساده پولی پرداخت کنند، درواقع تصورشان این است هرچقدر کارفرما کمتر سر دربیاورد پولی بیشتری خواهد پرداخت. پس حیله برخی مشاورین این است که از مفاهیم پیچیده استفاده کنند و یا خود به ایجاد مفاهیم پیچیده بپردازند. برای مثال بسیاری از شرکتها با مفهوم رقابت بازار آشنا هستند. پس در مقالهای به خوانندگان القا میشود که اکنون آنها در دو دنیای مختلف باید رقابت کنند؛ میدان فروش و فضای بازار! تمام این حرفوحدیثها برای این است که سرمایههای جدید خلق شود، همان چیزی که چشمان مدیرعاملان را بینور میکند.
بعدازآن برای افزودن اندکی ترس به این معادله، به خوانندگان هشدار داده میشود که معادله قدیمی کسب و کار دیگر کاربردی ندارد!
اینها امیدوارند که خوانندگان این واکنش را نشان بدهند که هرچه زودتر با منبع انتشار مقاله تماس بگیرند و شماره تهیهکننده مطلب را جستجو کنند؛ همان مقالهای که سر درنمیآورند اما میترسند به دردسر بی افتند.
ما نمیگوییم که همه این اطلاعات بینتیجه هستند، اما برای یک مدیرعامل متعهد مسئله مهم ادامه بقا در بازار دشوار امروزی است و رقابت در میدان جدیدی شرایط خاص خود را می طلبد، از طرف دیگر زمانی برای تراوشهای ذهنی که نتیجه آن چیزی جز خشنودی مشاور است وجود ندارد.