اگر قرار است در مورد اهمیت برندسازی صحبت کنیم، ابتدا باید مطمئن شویم که تعریف درستی از برند داریم. پس همراه کسبوکار دماوند باشید تا بیشتر به این موضوع بپردازیم.
برند شرکت یک لوگو نیست. بله لوگو بخشی از برند است، اما به لوگوی خود بهعنوان یک امضا فکر کنید، یک یادداشت کوتاه، نمادی که با آن در دل مشتری خود را حک میکنید.
اولین و تنها قانون طلایی در مورد برندسازی این است: باید معتبر باشید. شما نمیتوانید دروغ بفروشید. شما نمیتوانید چیزی را که امیدوارید روزی باشید بفروشید. مطمئناً برای مدتی کوتاه جواب میدهد، اما اگر الیزابت هلمز و ترانوس چیزی به ما یاد داده باشند، این است که ساخت یک شرکت با ارائه بیش از حد امیدوارکننده، در بهترین حالت، یک تجربه وحشتناک برای مشتری ایجاد میکند و در موارد شدید، منجر به کلاهبرداری میشود.
بنابراین قبل از اینکه حتی شروع به تعریف یا تعریف مجدد برند خود کنید، مطمئن شوید که پاسخ این سه سؤال را میدانید:
۱. چشمانداز شرکت ما چیست؟ در ۵، ۱۰، ۳۰ سال آینده به کجا خواهیم رفت؟
گاهی اوقات به نظر میرسد که چشمانداز یک شرکت یک خط پایان است که همیشه “در بالای تپه بعدی” است. همه ما میدانیم که هیچ خط پایانی وجود ندارد. نه در زندگی و نه در تجارت. بااینحال، همه ما هوس میکنیم بدانیم به کجا میرویم و به چه چیزی میرسیم. این چشمانداز است. این همان هدف همیشه گریزان است که میخواهید کل تیمتان به سمت آن شلیک کنند و باید قبل از اینکه بتوانید نام تجاری کسبوکار خود را نشان دهید، آن را داشته باشید.
سخت است استدلال کنیم که در عصر مدرن یک رهبر تجاری تأثیرگذارتر از استیو جابز وجود داشته است. کسی که نحوه ارتباط ما با یکدیگر را تغییر داد. اما، او چگونه این کار را انجام داد؟ او چگونه ۲,۲۰۰,۰۰۰,۰۰۰ آیفون را به کره زمین رساند؟ با داشتن یک چشمانداز قانعکننده.
۲. ما از چه چیزی دفاع میکنیم؟ ارزشهای ما چیست؟ دلیلمان برای کاری که انجام میدهیم چیست؟
دلیلی وجود دارد که «چشمانداز، مأموریت و ارزشها» اغلب به این شکل به هم مرتبط میشوند – یکی به دیگری منجر میشود. در حین فکرکردن و بیان دیدگاه خود، همیشه شروع به بیرون کشیدن ایدههایی میکنید که چرا آن دیدگاه اهمیت دارد. برای دستیابی به آن باید با چه نوع ارزشهایی زندگی کنید. شما میخواهید افرادتان در چه نوع محیط کاری و فرهنگی فعالیت کنند.
این “چرا” برای نام تجاری شما بسیار مهم خواهد بود.
۳. مشتریان ما میگویند چه چیزی ما را متمایز میکند؟
اگر میخواهید داستانی جذاب بگویید، ابتدا باید بدانید که چرا امروز برنده شدهاید (و احتمالاً چرا برنده نیستید).
با مشتریان صحبت کنید و متوجه شوید که آنها فکر میکنند که شما چه کاری را خوب انجام میدهید و چرا با شما تجارت میکنند. اگر میتوانید، با مشتریان اخیر صحبت کنید، جایی که تصمیم برای خرید هنوز در ذهن آنها تازه است. بااینحال، ذهن خود و افکار تیم داخلی خود را نیز نادیده نگیرید. آنها را با هم مخلوط کنید. بگذارید یکی به دیگری اطلاع دهد. تحقیقات بازار کلیدی است و میتواند دادههای فوقالعاده ارزشمندی را ارائه دهد.
انتهای مطلب/