نوآوری در مارکتینگ

وجود نوآوری در مارکتینگ امری حیاتی است. ایده‌های خلاقانه درزمینهٔ استراتژی در بسیاری از قسمت‌های درون شرکت وجود دارند. مدیریت ارشد باید ایده‌های جدید را از سه گروه تحت نمایندگی: کارمندان دارای دیدگاه‌های جوان‌پسند یا متنوع، کارمندان بسیار دورتر از دفاتر اصلی شرکت، و کارمندان جدید در صنعت، شناسایی و تشویق کند. هر یک از گروه‌ها می‌تواند تعصب شرکت را به چالش بکشد و ایده‌های جدید را برانگیزد.

شرکت رکیت بنکیسر، مستقر در آلمان، با تولید ۴۰ درصد از میزان درآمدش از طریق فروش محصولات با قدمت کمتر از سه سال، درزمینهٔ صنعت تولید محصولات تمیز و نرم‌کننده خانوار، یک مبتکر بوده است. کارکنان چندملیتی آن تشویق شده‌اند عادات مصرف‌کننده را بسیار دقیق بررسی نمایند و بابت عملکرد مناسب بسیار تشویق می‌شوند. “بینش مارکتینگ: ایجاد مارکتینگ مبتنی بر نوآوری” نشان می‌دهد رویکرد برخی از شرکت‌های پیشرو نسبت به نوآوری چگونه است.

شرکت‌ها از طریق شناسایی و انتخاب از میان دیدگاه‌های مختلف نسبت به آینده، استراتژی خود را طراحی می‌کنند. گروه رویال دویچ / شل گروپ، پیشروی زمینه تحلیل سناریو بوده است که با استفاده از فرضیات موجود در مورد نیروهای پیشران بازار و عدم قطعیت‌های مختلف، نمایش‌های محتمل از آینده یک شرکت را ارائه می‌دهد. مدیران با طرح پرسش “اگر این اتفاق بیفتد، چکارخواهیم کرد؟” ، هر یک از این سناریوها را بررسی و پس از برگزیدن یکی از آن‌ها به‌عنوان محتمل‌ترین گزینه، به دنبال نشانه‌هایی برای تائید یا رد آن می‌کردند. چالش‌هایی را که صنعت فیلم با آن‌ها روبه‌رو شده مدنظر قرار دهید.

زمانی که شرکت آی.بی.ام اولویت‌های مدیران ارشد اجرایی و رهبران دولتی را موردبررسی قرارداد، نوآوری در طراحی مدل‌های تجاری و ارائه شیوه‌های منحصربه‌فرد برای انجام کارها افزایش یافت. تلاش خود آی. بی. ام برای ایجاد نوآوری در طراحی مدل‌های تجاری به شکلکگیری همکاری‌های زائدی درون خود آی.بی.ام و خارج آن با شرکت‌ها، دولت‌ها، و نهادهای تحصیلی منجر گشت. مدیر ارشد اجرایی، ساموئل پالمیزانو، به این نکته توجه کرد که با توجه به معماری مبتنی بر قدرت شرکت، توسعه‌ی پردازشگر پیشرفته سل بدون همکاری با شرکت‌های سونی و نینتندو به‌علاوه رقبای آن، توشیبا، مایکروسافت میسر نمی‌باشد.

به‌طور مشابه، شرکت پراکتراند نیز هدفش را مبنی بر این اصل قرارداد که ۵۰ درصد از محصولات جدیدش را از آزمایشگاه‌های خارج از پی اند جی از طریق مبتکرین، دانشمندان، و عرضه‌کنندگانی که ایده‌هایشان در تولید محصولات جدید درون خود شرکت‌ها می‌تواند شکل بگیرد وارد کند.

استاد تجارت، جیم کالینز، در پژوهش بر اهمیت نوآوری سیستماتیک و گسترده تأکید دارد : “همیشه به دنبال یک دستاورد بزرگ معین با یک ایده بزرگ معین بودن، مخالف آن چیزی است که ما به آن رسیده‌ایم : ساخت یک شرکت حقیقتاً عالی مستلزم اتخاذ تصمیم پشت تصمیم، عمل پشت عمل، تلاش روزبه‌روز و ماه‌به‌ماه است… این کار یک جنبش جمعی است و هیچ تصمیم واحدی نمی‌تواند بیانگر یک شرکت عالی باشد.” وی از موفقیت شرکت والت دیزنی درزمینهٔ ایجاد پارک‌های تفریحی و والمارت درزمینهٔ خرده فروشی به‌عنوان نمونه هایی از شرکت‌های بسیار موفقی که عملکردی مخالف یک ایده بزرگ در طول یک دوره زمانی طولانی داشته اند یاد کرد.

شرکت‌های نورثوسترن موهانبیر سانی و همکاران آن، ۱۲ بعد نوآوری در تجارت را که “سیستم نوآوری” زا شکل می دهند مطرح کرده و اینطور بیان می‌کنند که نوآوری در تجارت در مورد افزایش ارزش مد نظر مشتری و نه تنها خلق چیزهای جدید است، در قالب ویژگی های مختلفی بیان می شود و می‌تواند در قالب هر بعدی از یک سیستم تجاری رخ دهد؛ آن همچنین سیستماتیک است و نیازمند ملاحظات دقیق بر روی تمامی جوانب یک تجارت می باشند.

درآخر، برخی از شرکت‌ها به منظور یافتن ایده‌هایی برای پیشرفت، شیوه‌هایی برای جذب گستره ای از کارمندان برای حل مشکلات مارکتینگ پیدا می‌کنند. شرکت سامسونگز ولیو اینویشن پروگرم، گروههایی از مهندسین، طراحان، و برنامه ریزان درزمینهٔ توسعه محصول را با یک برنامه زمانی و مهلت تحویل کار در مرکز شرکت واقع در جنوب شهر سئول در کره جنوبی جمع می کند، در حالی که ۵۰ متخصص به هدایت فعالیت های آن‌ها می پردازند. اعضای گروه برای کمک به ایجاد تعادل میان بخش های مختلف، “منحنی های ارزشی” را طاراحی می‌کنند که در آ«ها ویژگی هایی چون سلامت یک محصول با کیفیت یک تصویر بر مبنای مقیاس ۱ تا ۵ رتبه بندی می‌شوند. شرکت بی.ام.دابلیو نیز به منظور تولید یک خودروی جدید، متخصصین درزمینهٔ مهندسی، طراحی، تولید، مارکتینگ، خرید و امور مالی را در واحد ریسرچ و اینوویشن سنتر یا پراجکت هوس جابه جا می کند.

انتهای مطلب/