سیگار سودآورترین محصول مصرفی در جهان است. سیگار یک پنی هزینه و یک دلار درآمد دارد و هر نوع آن دارای طرفداران خاص است. سودآوری این صنعت سرمایهداران زیادی را جذب این صنعت کرده است. صنایع تنباکو در بازار نهچندان پررونق ایالاتمتحده، با عرضه مارکهای جدید سیگار، خود را حفظ کردهاند. بیش از ۳۰۰ نوع و یا مارک جدید با ویژگیهای جدید مثل، دراز، نازک، طعم دار، کنترلشده، فیلتر دار و حتی بدون فیلتر عرضهشده و جدیدترین آن متعلق به کمپانی RJR به نام «آپ تاون» (Uptown) است.
ماجرای آپ تاون
سیگار «آپ تاون» در قوطیهای سیاه ـ طلایی با طعم خاص توسط کمپانی آر ـ جی ـ رینولد (R.J. Reynalds) همانند سایر مارکها برای فروش به بخش خاص جامعه عرضه شد. به علت اینکه مصرف سیگار در ایالاتمتحده کاهش پیداکرده است لذا کمپانیهای تنباکو سعی میکنند محصولات خود را برای بخش و یا گروههای خاص از قبیل زنان، اسپانیاییها و سیاهپوستان طراحی و عرضه کنند. در این میان سیاهپوستان خیلی اهمیت دارند. زیرا ۳۹ درصد مردان سیاهپوست سیگار میکشند. درصورتیکه این میزان در بین مردان سفیدپوست ۵/۳۰ درصد است. سیگار آپ تاون بامطالعه زیاد طراحی و حتی نام آن برای جذب سیاهپوستان انتخاب گردید.
ماجرای مشابه؛ داکوتا
این سیگار جدید برای فروش به زنان عرضه شد که دارای زمینه بیشتر برای سرطان ریه و بیماریهای قلبی هستند. در عرضه سیگار جدید گروه دیگری نیز ناراحت شدند. زیرابه زبان بومیان امریکا، «داکوتا» به معنی «دوست» است بنابراین، استفاده از این واژه برای قشری که بالاترین نرخ اعتیاد به دخانیات را دارد، چندان جذاب نیست.
گسترش اعتراضات به «آپ تاون»
اعتراض نسبت به سیگار «آپ تاون» در نخستین مرحله متوجه نام بیلبوردهای تبلیغاتی در مناطق سیاهپوست نشین بود. این اعتراضات بهزودی علاوه بر سیگار «آپ تاون»، به انواع سیگار و مصرف الکل از طرق رنگپاشی روی بیلبوردها گسترش یافت. اعتراضکنندگان مشکلی با خود بیلبوردها نداشتند ولی با رنگپاشی روی آن و تمرد و نافرمانی مدنی میخواستند توجه عموم را به خود جلب کنند. آنها تقاضا داشتند که بهجای تبلیغ مصرف سیگار و یا الکل، از بیلبوردها برای تبلیغ کالاهای آموزشی و یا مواد بیضرر نظیر آبلیمو استفاده شود.
دکتر هارواد فریمن رییس بیمارستان جراحی هارلم در جریان تحقیقات پزشکی دریافت که امید به زندگی یک مرد در هارلم نیویورک از امید به زندگی یک مرد بنگلادشی کمتر و بخشی از آن نیز به علت مصرف سیگار و الکل است. او در جریان یک سخنرانی در کلیسای هارلم گفت: «آیا فروش سیگار و الکل به جامعهای که بالاترین نرخ مرگومیر نسبت به دیگران را دارد، اخلاقی و انسانی است؟» به دنبال اینگونه خطابهها، حرکت اعتراضی با سیاه کردن بیلبوردهای سفید باهدف نمایاندن تأثیر شوم آنها شروع شد.
حرکت اعتراضی به بیلبوردهای تبلیغاتی به منطقه هارلم نیویورک محدود نشد. در دالاس هم، گروهی برای رنگ کردن بیلبوردها بسیج شدند.
فشارهای وارده، دامنه تبلیغات سیگار و الکل را محدود کرد. در ژوئن ۱۹۹۰ سازمان دارنده ۸۰ درصد بیلبوردها اعلام کرد که برابر خطمشی جدید، نصب بیلبورد برای تبلیغ مواد مضر برای اقلیتها، در فاصله حداقل ۵۰۰ متری مدارس، محل عبادت و یا بیمارستانها ممنوع و تعداد بیلبوردها برای تبلیغ سیگار و یا الکل محدود خواهد شد. ضمناً برچسبهایی تهیه شد که بر روی بیلبوردهای نصبشده در نزدیکی مدارس، کلیسا و یا بیمارستانها، تبلیغ سیگار و یا الکل در آن بیلبورد را ممنوع میکرد.
چرا اعتراض؟
آیا کمپانی سیگار رینولد موجب این انتقادهاست؟ بدون شک مصرف سیگار و الکل در بالا رفتن نرخ مرگومیر سیاهان در عصر معاصر تأثیر مستقیم دارد. علیرغم ادعای ضعیف بعضی از کمپانیها در انکار موضوع، بدون هرگونه تردیدی باید پذیرفت که تولیدکنندگان سیگار محصولات خود را برای مصرف بازار جدید با استراتژی از قبل تعیینشده عرضه میکنند. اگرچه بعضی گروهها نظیر سیاهان جوان، رنگپاشی روی بیلبوردها را یک کار اشتباه خوانده و میگویند که پاشیدن رنگ روی بیلبوردها بدین معنی است که ما سیاهان آنقدر نادان هستیم که آنها میتوانند با بیلبورد روی ما تأثیر بگذارند ولی رئیس بنیاد بنجامین در رابطه با اعتراضات ضد سیگار و الکل و پاشیدن رنگ روی بیلبوردها میگوید که سفیدها بهقدر کافی شعور دارند که تابلو را خوانده و به آن توجه نکنند ولی سیاهان فاقد این منطق هستند.
بهطور یقین ترغیب افراد برای مصرف نکردن سیگار و الکل بهمراتب مشکلتر از محروم کردن آنهاست و بهترین شیوه آن است که کسی سیگار و یا الکل نخرد.
بالاخره هرگاه ایالت و یا فدرال همانند رادیو و تلویزیون در دو دهه قبل، تصمیم به منع تبلیغ سیگار و الکل در بیلبوردها بگیرد، در آن صورت خط نهایی را باید کجا کشید؟ آیا در آن صورت باید تبلیغ برای سایر اقلام گران نظیر کفشهای ورزشی نیز منع شود؟ و یا اینکه تبلیغات غذاهای پرچربی که کلسترول خون و یا فشارخون را بالا میبرند منع شود؟
نشانهگیری بازارهای خارجی
در اوایل ۱۹۸۴ پزشکان کالج رویال انگلستان مصرف سیگار را محکوم و اعلام کردند که سیگار سالانه ۱۰۰ هزار نفر را در انگلستان میکشد و از این بابت ۵۰ میلیون روز کاری در سال به کشور خسارت وارد میشود. موضوع سرطان ریه مردان در بوتسوانای افریقای جنوبی در مدت ۱۱ سال، ۶۰۰ درصد افزایشیافته و اتهام سنگینی را بر اپیدمی سیگار وارد کرده است.
علیرغم تلاشهای زیاد صنایع تنباکو در سال ۱۹۸۹ دو دستورالعمل در تبلیغ سیگار توسط کمیسیون اروپا وضع شد که اولاً تبلیغات تلویزیونی را از اکتبر ۱۹۹۱ قطع کرد و ثانیاً برابر دستورالعمل مقرر شد برای منع سایر تبلیغهای مربوط به مصرف سیگار قوانین لازم در پارلمان اروپا وضع شود. این قوانین هرگونه آگهی و تبلیغ در تلویزیون، سینما و حتی روی فندک و کبریت را ممنوع کرد. موضع صنایع تنباکو در جریان کشمکشها، این بود که مرگ ۴۳۰ هزار نفر در سال ارتباطی به تبلیغات سیگار ندارد. «جان میجر» نخستوزیر وقت انگلیس با گسترش تحریمهای سیگار مخالفت کرد و پارهای از کشورها از برخورد با تبلیغ سیگار امتناع ورزیدند.
به لحاظ اکراه اروپا، صنایع تنباکوی آمریکا حریصانه به سمت آسیا، آفریقا، اروپای شرقی و کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی سرازیر شدند. این بازارها به ارزش سالانه ۹۰ میلیارد دلار، با صنایع دخانیات ضعیف، در مقابل سیگار امریکا بهشدت آسیبپذیر هستند. بهعنوانمثال سیگار «مالبورو» در آسیا شناختهتر از خود امریکاست. زیرا در این مناطق به علت اینکه طی سالیان طولانی بهمنظور حفظ صنعت سیگار داخلی، عرضه سیگارهای غربی ممنوع بود، «قحطی سیگار» وجود داشت. ممنوعیت برداشتهشده برای کمپانیها این امکان را فراهم میکند که در این بازار وسیع، سیگارهای خود را عرضه کنند. تازه در این کشورها مشکل بهداشت و قانون نصب برچسب اخطار نیز وجود ندارد. بهطور مثال در مجارستان سیگار «مالبورو» به جوانان در کنسرتهای موسیقی بدون هرگونه محدودیت عرضه میشود.
در آسیا شرکتهای تنباکو و یا دخانیات خارجی با سد تعرفههای حمایتی و موانع واردات در هنگام ورود به بازار مواجه هستند. ایالاتمتحده در استفاده از مفاد ماده (۳۰ قانون) تجارت آزاد و تهدید به مقابلهبهمثل، برای صدور کالاهای آمریکایی به کشورهای ژاپن، کره جنوبی، تایوان و تایلند که حاضر به باز کردن بازار خود به امریکا نبودند، موفقیت زیاد دارد. زیرا نمایندگان صنایع تنباکو در کنگره نفوذ زیادی در اعمال فشار به کشورها برای باز کردن بازار خوددارند.
تبلیغات و آگهی سیگار در تلویزیون ژاپن برخلاف ممنوعیت آن در امریکا بهطور گسترده پخش شد. فروش سیگار در سال ۱۹۸۷ بهشدت بالا رفت و مصرف آن بین زنان که قبل از آمدن کمپانیهای غربی از سیگار پرهیز داشتند چنان رواج یافت که میزان آن در بعضی از مناطق آسیا نظیر هنگکنگ به ۵ درصد زنـان جامعه رسید.
چنانچه شرکتی با محدودیتهای جدی مواجه باشد، آیا نباید به دنبال بازارهای دیگری برود؟ این درست چیزی است که تولیدکنندگان سیگار در آمریکا انجام میدهند. زیرا اعلام این مطلب که سیگار به تندرستی انسان لطمه میزند، گرچه این لطمه آنی نیست ولی بازتاب جدی بر صنعت تنباکو داشته است. تا زمانی که مردم حاضر به پذیرش ریسک مصرف سیگار باشند، آیا تولیدکننده، متصدی تبلیغ و یا فروشنده جزء آن باید مورد قضاوت منفی قرار گیرد؟
موقعی که در اثر تبلیغات پیچیده و برنامهریزیشده، مردم در کشورهای توسعهنیافته به مصرف سیگار روی میآورند، آیا ما موظف هستیم در مورد اخلاقی و پذیرفته بودن کار تأملکنیم؟
قوانین تشریفاتی
جنگ بین صنایع تنباکو و تبلیغات توأماً با اداره نظارت بر مواد غذایی و دارویی در عرصه حقوقی ادامه یافت و در آن زمان نمایندگان صنایع تنباکو در کنگره سعی کردند که یک سری ضوابط ملایم وضع کنند. «فیلیپ موریس» سازنده سیگارهای «مالبورو» تندتر از سایر تولیدکنندگان در حمله به منتقدان بود. در سال ۱۹۹۴ «فیلیپ موریس» مسئولان شهر سانفرانسیسکو را به دادگاه کشاند تا بارزترین سنگر مبارزه با سیگار را از بین بردارد. زیرا برابر ضوابط وضعشده قرار بود که از اول ژانویه ۱۹۹۵ کشیدن سیگار در ادارات و رستورانها ممنوع شود و وی قصد داشت که این قانون را از طریق دادگاه نقض کند.
جفری بایبل رئیس فیلیپ موریس که عمر خود را صرف توسعه کمپانی در سطح جهان کرده است، اعلام کرد که دشمنان صنایع تنباکو با اقدامات قضایی و رسانههای عمومی حمله میکنند ولی ما کیسه مشت آنها نیستیم و موقعی که راه ما درست است به مبارزه ادامه خواهیم داد. او برای تقویت موضع صنایع تنباکو بلافاصله میزان هزینه تبلیغات سیگار را در سال ۱۹۹۴ دو برابر کرد و این مبلغ را به ۲/۲۴۳ میلیون دلار رساند. او استدلال میکند، سیگار در عرصههای مختلف اقتصاد تأثیر دارد و در صورت حذف شدن، این عرصهها لطمه میبینند. بهعنوانمثال، توزیعکنندگان، رانندگان، صاحبان دستگاههای فروش خودکار سیگار، صاحبان بیلبوردهای تبلیغاتی سیگار و صدها شغل دیگر از محل سیگار امرارمعاش میکنند. بهعنوانمثال، طبق گزارش والاستریت ژورنال، در یک دکه کوچک واقع در نیوجرسی، که چیپس، روزنامه و بلیت بختآزمایی میفروشد، ۴۰ درصد فروش کل را سیگار تشکیل میدهد. ضمناً کشاورزان ایالات جنوبی نیز از کاشت تنباکو امرارمعاش میکنند و به سهولت نمیتوانند به سراغ کاشت محصول دیگری بروند. این ادعایی است که گزینههای دیگر اشتغال، خلأ ناشی از صنایع تنباکو را پر میکند، اما به سالهای دهه گذشته نگاه کنیم خواهیم دید این اتفاق به سهولت میسر نیست.
انتهای پیام/مرتضیشانی