تصور عمومی از مدیریت بازاریابی Marketing Management تلاش برای یافتن مشتریان کافی و برای محصولات فعلی است؛ اما این نگاهی بسیار محدود به موضوع است. هر سازمان برای محصولات خود دارای یک سطح تقاضای مطلوب است. در هر مقطع زمانی یک شرکت ممکن است با فقدان تقاضا، تقاضای کافی، تقاضای بیقاعده و یا تقاضای بیشازحد روبرو باشد و این وظیفه مدیریت بازاریابی است که راهحلهای لازم برای روبرو شدن با این وضعیتهای مختلف را بیابد.
وظیفه مدیریت بازاریابی نهفقط جستجو برای تقاضا و افزایش آن است بلکه تغییر و حتی کاهش آن نیز بر عهده اوست؛ بنابراین برای نیل به اهداف شرکت، مدیریت بازاریابی میکوشد به طریقی که میتواند سطح، زمانبندی و ماهیت تقاضا را تحت تأثیر قرار دهد. به عبارت سادهتر، مدیریت بازاریابی، همان مدیریت تقاضا است.
مدیریت بازاریابی بهعنوان تجزیهوتحلیل، برنامهریزی، اجرا و کنترل برنامههایی تعریف میشود که برای نیل به اهداف سازمانی تهیه میگردند؛ برنامههایی باهدف ایجاد و حفظ مبادلات نافع با خریداران. مدیران بازاریابی عبارتاند از: مدیران فروش، مدیران تبلیغات، کارکنان تبلیغات و پیشبرد فروش، محققین بازاریابی، مدیران محصول، متخصصین قیمتگذاری و …
فلسفه مدیریت بازاریابی
مدیریت بازاریابی را کوشش برای دستیابی به مبادلاتی مطلوب با بازارهای هدف تعریف کردیم، اما چه فلسفهای باید راهنمای تلاشهای بازاریابی باشد؟ منافع سازمان، مشتریان و جامعه چگونه خواهد بود؟ بخصوص که در بیشتر موارد این منافع با یکدیگر در تضاد هستند.
فعالیتهای بازاریابی سازمانها تحت مفاهیم پنجگانه تولید، کالا، فروش، بازاریابی و بازاریابی اجتماعی اداره میشوند.
انتهای مطلب/ لینک محتوا