مسعود نیلی، مشاور اقتصادی دولت فاجعه‌بار حسن روحانی، بار دیگر قلم به دست گرفته تا با پوشاندن جامه‌ای زیبا به مفاهیم خطرناک، مسیری نادرست را برای ایران نسخه‌پیچی کند. مردی که هشت سال به عنوان مشاور ارشد اقتصادی یکی از ناکارآمدترین و پرخسارت‌ترین دولت‌های تاریخ ایران شناخته می‌شود، حالا از «دوراهی سرنوشت‌ساز» سخن می‌گوید. دوراهی‌ای که از قضا یکی از راه‌های آن، دقیقاً همان راهی‌ست که خود او و رئیسش در سال‌های ریاست جمهوری پیمودند و نتیجه‌ای جز تورم افسارگسیخته، بی‌اعتمادی عمومی، وابستگی بی‌سابقه اقتصادی و تحقیر در عرصه بین‌الملل برای ایران نداشت.

تکرار تاکتیک نخ‌نما: دیو و دلبرسازی

نیلی در مقاله‌اش با یک تقسیم‌بندی ساده‌انگارانه، دو «نگاه» را مقابل هم قرار می‌دهد: نگاهی که به تعبیر او «مبارزه‌جو»ست و نگاهی که «تعامل‌محور و علمی» است. اما این دوگانه‌سازی کودکانه چیزی جز ترفند همیشگی اصلاح‌طلبان نیست؛ همان تاکتیکی که سال‌هاست با آن سعی دارند نیروهای انقلابی و مستقل را افراطی، جنگ‌طلب و ضدعقلانیت معرفی کنند و خود را نماد عقلانیت، توسعه و انسان‌دوستی جا بزنند. در حالی که سابقه تاریخی این جماعت – از برجام تا التماس‌های مکرر برای مذاکره با غرب – سرشار از ساده‌لوحی، خیانت و تحمیل هزینه به مردم ایران است.

جعل مفاهیم برای تحریف واقعیت

آقای نیلی می‌نویسد: «در این نگاه، صلح یک اصل است و به هیچ‌وجه مترادف با پذیرش ظلم نیست.» اما نمی‌گوید که صلحی که از آن حرف می‌زند، در عمل چه معنایی دارد. آیا صلح پیشنهادی ترامپ – همان رئیس‌جمهوری که علناً تهدید به نابودی ایران کرد – هم از این نوع «صلح اصیل» است؟ آیا صلحی که به تغییر رژیم، براندازی، تجزیه و تحقیر ملی ختم می‌شود، باز هم محترم است؟ آقای نیلی بهتر است نگاهی به سرنوشت عراق، لیبی و سوریه بیندازد. همه این کشورها در برهه‌ای، دقیقاً همین نسخه‌های صلح‌طلبی غرب‌گرایان را امتحان کردند؛ نتیجه‌اش اما خون، آوارگی، قحطی و تجزیه بود.

همچنین بخوانید:  آشنایی با اصطلاحات و عبارات اقتصادی 2

مغالطه خطرناک: تعامل = وابستگی متقابل؟

نیلی با اشاره به روابط چین و آمریکا سعی دارد وابستگی اقتصادی را به عنوان الگویی «مفید» معرفی کند و از آن برای توجیه وابستگی ایران به غرب بهره گیرد. اما این قیاس اساساً باطل است. چین نه با التماس که با اقتدار و قدرت ملی وارد بازی جهانی شد. بر خلاف ایرانِ دوران نیلی، چین هیچ‌گاه صنعت داخلی‌اش را تعطیل نکرد تا کالای آمریکایی وارد کند، هیچ‌گاه شرافت ملی‌اش را زیر پای کری و بایدن نریخت، و هیچ‌گاه مردمش را به امید لبخند غرب در فشار اقتصادی خرد نکرد.

ترس شخصی، توصیه ملی؟

نیلی می‌نویسد: «اگر صلح یک اصل باشد…». اما حقیقت این است که در پس این توصیه‌ها، چیزی جز ترس پنهان نیست. ترس از نبرد، ترس از ایستادگی، ترس از تصمیمات سخت. اما سیاست‌گذاری ملی، جای ترس‌های فردی نیست. اگر شما از جنگ می‌ترسید، هیچ اشکالی ندارد؛ اما حق ندارید برای ملت ایران توصیه به تسلیم کنید. ملت ما، برخلاف برخی از تکنوکرات‌های غرب‌زده، تاریخ ایستادگی دارد؛ تجربه دفاع مقدس دارد؛ تجربه مقاومت در برابر تحریم‌های حداکثری دارد. ایران، اگر امروز هنوز پابرجاست، نه به خاطر امثال نیلی که علی‌رغم آنان است.

نتیجه‌گیری: خاموشی نخبگان خیانت‌پیشه، بیداری ملت مقاوم

مسعود نیلی، با سابقه‌ای پر از ناکامی و سیاست‌هایی که اقتصاد ایران را در معرض فروپاشی قرار داد، صلاحیت ارائه راهبرد برای آینده کشور را ندارد. توصیه‌های او، بوی تسلیم و تحقیر می‌دهند، نه عزت و استقلال. امروز، ایران در آستانه انتخابی بزرگ است: یا مسیر وابستگی و ترس را ادامه دهد – همان که نیلی می‌گوید – یا با تکیه بر ظرفیت‌های داخلی و مقاومت هوشمندانه، راه استقلال و پیشرفت را با اقتدار بپیماید. ما راه دوم را انتخاب کرده‌ایم؛ راهی که نه با رؤیاپردازی تکنوکرات‌ها که با ایستادگی ملت ساخته می‌شود.

همچنین بخوانید:  آشنایی با تبلیغات تلویزیونی (TVC)