نحوه انجام تبلیغات بر روی هدف یابی و تقسیم بندی از سوی شرکت مهم نیست، موثر ترین استراتژی های مشتری محور استراتژی هایی می باشند که هویت برند شرکت را منسجم کرده و از رویکرد برند بهعنوان کسبوکار بهره می گیرد. مدیران برندهای بزرگ برندهایشان را به این خاطر در مرکز استراتژی های مشتریانشان قرار می دهند تا نشان دهند چطور می توانند انتظارات مردم را برآورده کرده و از افراد همفکر دعوت به عمل آورند تا به برندشان ملحق شوند.
استراتژی های هدف گذاری مبتنی بر برند نه تنها به شرکتها این امکان را میدهد تا نظر افراد را به خود جلب کرده و ارزشها و طرز تفکرشان را در اختیار سایرین قرار دهند، بلکه به طرز تفکر و عقاید مدیران در خصوص در خصوص مدیریت کسبوکار و تجارتشان نیز جهت می بخشند. رویکرد “برند بهعنوان کسبوکار ” به شدت برروی مشتریان برند تاثیر گذاشته و سود زیادی برای برند شما به همراه خواهد داشت. تیم شوتر در آگهی تبلیغاتی اش اظهار داشت: برندها باید بهطور مداوم سعی کنند در حین برقراری ارتباط بر ارزش روابط با مشتریان بیافزایند. او در ادامه افزود: بهینه سازی ارزش روابط مشتری بهطور کلی باعث بهینه سازی ارزش برند شما می شود.
در این خصوص، برند ویرجین یکی از برندهایی است که در عرصه کسبوکار به دنبال ایجاد استانداردهای جدید است. ویرجین در زمینه یافتن مشتریان هدف، خدمات، تجربه و انجام کار از برندش استفاده می نماید. در نتیجه این برنذ بهعنوان قهرمان مشتریان شناخته شده است. ویرجین از این روش استفاده کرده و سعی میکند به وفاداری و صداقت مشتریانش پی ببرد. آنها تا کنون به این شیوه عمل کرده و هم زمان در حال بررسی تمایلات شخصی و مهم مدیران صنایع بزرگ می باشند. این شرکت دهها برند زیرمجموعه دارد. هر یک از این برندها بهطور جالب، خلاقانه و سرگرمکننده در حال انجام کار و تجارت می باشند.
نام برانگیزنده ویرجین توسط ریچاردبرانسون، بنیانگذار برند، انتخاب شد. او برنامههایی را در خصوص برند و طبقهبندی صنعت جدید ارائه داد. ویرجین قبل از تصمیمگیری در خصوص ورود به یک بازار جدید بررسی میکند که آیا رویکرد منحصربهفردش در بازار جدید چیز متفاوتی را ارائه میدهد یا خیر. آیا میتواند از بازار جدید سودی به دست آورد یا خیر. قبل از آنکه ویرجین در یک صنعت شروع به سرمایهگذاری کند، به پنج معیار مهم توجه خواهد کرد که عبارتاند از: این برند باید باکیفیت باشد. خلاقانه و نوآورانه باشد. رقبای فعلی را به چالش کشیده و ارزش مالی خوبی برای شرکت به همراه داشته باشد. حس خوب و سرگرمکنندهای به افراد بدهد.
گلین ریفکن در کتاب منتشرشده خود در سال ۱۹۹۸ به نام “تجارت+استراتژی ” نوشت: این ارزشها بهطور یکپارچه پیام مشترکی خواهند داشت. او اظهار داشت: آقای برانسون پس از درک نگرش مشتری وارد کسبوکار جدید شده بهگونهای رفتار میکند که مشتریان همواره برندش را تحسین مینمایند. ویرجین در اصل بهعنوان یک صندوق سرمایهگذاری عمل کرده و بر روی شرکتهایی سرمایهگذاری میکند که بر روی محصولاتش برچسب ویرجین زده شود از قبیل شرکتهای هواپیمایی، موبایل، بانکداری، باشگاههای ورزشی، کارتهای اعتباری و … .
برانسون ادعا کرده است که جلب اعتماد و اطمینان مشتری از سوی شرکتها ازنظر ویرجین الزامی است. صورتحسابهای شرکت موبایل هزینههای پنهانی ندارد. قراردادهای بستهشده در خصوص کارتهای اعتباری بهسادگی قابلفهم است. عضویت در باشگاههای ورزشی مستلزم قراردادهای طولانیمدت نیست. همهچیز بهصورت شفاف قابلرؤیت است. وظیفه اصلی برند ویرجین عرضه خدمات باکیفیت و نویدبخش به مشتریان است. به گفته برانسون، اگر شما به دنبال کسب فرصت کسبوکار جدید هستید باید تلاش کنید تا انتظارات مشتریان را بالا ببرید و آنها را تأمین کنید. همچنین بهطور پایدار به وعدهها و تعهدات دادهشده به آنها جامه عمل بپوشانید. شما با این کار رقبای خود را مغلوب کرده و از آنها پیشی میگیرید.