برندها برای هر فردی شانس داشتن حس خوب را به روشهای مختلف فراهم میکنند و به بیان اینگونه احساسات مثبت میپردازند، بنابراین احترام به نفس را تقویت خواهند نمود. بهطور مثال شخص ممکن است:
- با گذراندن یک روز تعطیل احساس جوانی کند.
- با رانندگی یک اتومبیل جگوار احساس اعتبار کند.
- با اقامت در هتل رافلز احساس رؤیایی پیدا کند.
- با پوشیدن گردنبند رولکس احساس موفقیت کند.
- با خریدن کتابی از آمازون احساس شعف کند.
- با پوشیدن ریبوک مربیان احساس اسپورت داشته باشد.
- با پوشیدن ورساچی فریبنده شود.
نکته جالب و مهمی که در تمامی این موارد وجود دارد این است که احساساتی که نسبت به برند در مردم برانگیخته میشود، میتواند تبدیل به خود اجرایی گردد. اگر شما احساس اطمینان کنید، مایلید که مطمئنتر گام بردارید. حس خوب برند میتواند به انسان تواناییها و رفتارهای جدیدی ارائه دهد.
گاهی اوقات در برخی از آگهیهای تبلیغاتی مشاهده میشود القای یک حس خوب، چیزی مجزا از تجربه برند بوده که نباید این دو را باهم اشتباه گرفت. بهطور مثال کوکاکولا در یکی از آگهیهای تبلیغاتی به نمایش حس خوبی از انساندوستی و توجه انسانها به یکدیگر میپردازد، اگرچه این آگهی بسیار مورد استقبال قرار گرفت اما نباید از یاد برد که عملکرد شرکت کوکاکولا و تولیداتش تأثیری در ایجاد این حس خوب نداشته و از عامل بیرونی و غیر مرتبط (مصنوعی) برای القای حس خوب برند استفادهشده است.
انتهای مطلب/ لینک محتوا