فعالیتهایی که برای یک برند پیشرو مؤثر واقع میشوند الزاماً برای برند دنباله رو مؤثر نخواهند بود. برند پیشرو اغلب میتواند در یک حرکت رقابتی برنده شود و جایگاه رهبری خود را حفظ کند. اما برند دنباله رو در جایگاهی قرار ندارد که بتواند از یک استراتژی پوشاننده بهره بگیرد. گاهی یک واکنش تقلیدی هم میتواند برای برند دنباله رو مؤثر واقع شود اما این در صورتی است که برند پیشرو با سرعت هرچه بیشتر، آن جایگاه را برای خود تثبیت نکرده باشد. در ادامه با هورموند همراه شوید تا به بیان نکاتی مفید برای جایگاه سازی یک برند دنباله رو بپردازیم؛
خطر واکنشهای تقلیدی: برندهای دنباله رو گمان میکنند از راه تولید محصولی تقلیدی اما باکیفیتتر میتوانند به موفقیت دست یابند و این تفکری اشتباه است چراکه تنها بهتر بودن از رقیب کافی نیست و بایستی پیش از آنکه رهبر زمانی برای تثبیت خود داشته باشد تبلیغاتی گسترده، معرفی و نامی بهتر برای خود برگزینند.
در جستجوی فضاهای خالی: «دنبال فضای خالی گشتن» یکی از بهترین روشها درزمینهٔ ی بازاریابی است. برای یافتن فضای خالی باید بتوانید در جهت عکس فکر کنید تا به آنچه خلاف نظر همگان است دستیابید. در اینجا به بررسی چند شیوه برای یافتن فضاهای خالی میپردازیم:
فضای خالی برای اندازه: جهت توضیح این شیوه میتوان مثالی از تبلیغ بسیار مؤثر ماشین کوتاه، چاق و زشت فولکسواگن بیتل (Volkswagen Beetle) زد. فضای خالی در اندازهی ماشین بود و مناسبترین تبلیغی که فولکسواگن میتوانست اجرا کند تبلیغی بود که جایگاه را شفاف و بدون هیچ ابهامی ذکر کند. آنها از تبلیغ «کوچک فکر کنید» استفاده کردند که همین امر موجب شد جایگاهش را بهعنوان ماشین کوچک پیدا کند. فولکسواگن نمونهی کلاسیک ایجاد فضای خالی بر اساس اندازه است.
فضای خالی با بهای بالا: فضای خالی بهای بالا اغلب برای کالاهای قدیمی و تثبیتشدهای مانند ماشین، ساعت و تلویزیون مناسب است؛ بخصوص کالاهایی که مشتریانشان از شرایط تعمیر دستگاه رضایت ندارند. میشلوب با یکی از جایگاه سازیهای عالی در تمام دوران، کار خود را آغاز کرد. نوشیدی شیواز رگال (Chivas Regal) نیز باوجود نوشیدنیهای گرانبهایی مانند هیگ اند هیگ پینچ باتل (که پس از جنگ جهانی دوم جایگاه گرانبهایشان را از دست دادند) با پیام روشن و واضح « ما برند گرانبهایی هستیم» به بازار آمد و با موفقیت بسیاری روبهرو شد. بهای بالا، نهتنها برای کالاهای لوکسی مانند ماشین، نوشابه، عطر و ساعت تأثیرگذار است بلکه برای محصولات پیشپاافتادهای همچون پاپکورن هم تأثیرگذار است. درواقع میتوان بیان نمود راز موفقیت در بهای بالا این است که در تثبیت جایگاهی بالا، با محصولی ارزشمند و درزمینهٔ ای که مشتریان پذیرای برندهای گرانبها باشند، نخستین بود چراکه در غیر این صورت بهای بالای محصولات تنها فراری دهندهی مشتریان احتمالی خواهد بود. محل تثبیت کالاهای گرانبها در آگهیهاست و نه در مغازهها. آگهیها بایستی برند شمارا بهروشنی در مقولهی بهایی ویژه قرار دهند.
فضای خالی بهای پایین: در سنجش بها بهعنوان فضای خالی ممکن، میتوان گفت که بهای پایین برای کالاهای جدیدی نظیر دستگاه پخش ویدئو و تجهیزات فکس انتخاب مناسبی است چراکه مصرفکننده معتقد است که اگر وسیله درست کار نکند، چندان ضرری نکرده است. استفاده از برندهای غذایی با اسم عام تلاشی در جهت استفاده از فضای خالی بهای پایین در سوپرمارکتها بهحساب میآید.
دیگر فضاهای خالی مؤثر: جنسیت، زمان، سن، پخش و… امکانهایی از جایگاه سازیهای با قوه میباشند. در توجه به جنسیت میتوان مثال سیگار مارلبرو نخستین برند ملی که توانست جایگاه مردانه را در سیگار تثبیت کند، نام برد. زمانی که از جنسیت برای تثبیت جایگاه استفاده میشود، شیوهی ساده و بدیهی، همیشه بهترین شیوه نیست.
فضای خالی کارخانه: اشتباه متداول در جایگاهیابی، پر کردن فضای خالی موجود در کارخانه، در عوض فضای خالی موجود در ذهن است. شرکتها به ساخت کالاها بیشتر از برند توجه میکنند، این در حالی است که در جهان امروز برای موفق بودن باید بتوان برند به وجود آورد نه کالا. کالا چیزی است که در کارخانه ساخته میشود درحالیکه برند چیزی است که در ذهن و با استفاده از شیوههای جایگاه سازی که با انتخاب یک اسم آغاز میگردند، ساخته میشود. ادسل (Edsel) کارخانهی فورد، نمونهی تاریخی این مورد است. شیوهای مناسب در داخل کارخانه، اما شیوهای نامناسب در خارج از کارخانه؛ تنها به این دلیل که جایگاهی برای چنین ماشینی در چنین مجموعهای وجود نداشته و بازار از قبل با ماشینهای کرومیک با بهای متوسط پرشده بود. ادسل میتوانست با انتخاب لقبی مناسب همچون «ماشینی با کارایی بالا» و به شکلی مجلل، دو در و با صندلیهای تکی ارائهشده و اسمی مناسب داشت تا جایگاهی که تا آن زمان هیچکس به آن نرسیده بود را به خود اختصاص دهد.
تله تکنولوژی: اگر فضای خالی در ذهن وجود نداشته باشد، حتی دستاوردهای تکنولوژیکی آزمایشگاههای پژوهشی هم با شکست روبهرو میشوند. بهعنوانمثال در سال ۱۹۷۱ نوشابهسازی براون-فورمن (Brown-Forman)، فرست۸۰/۸ را بهعنوان نخستین «نوشابهی بیرنگ» وارد بازار کرد و به موفقیت بالایی رسید چراکه نوشابهی بیرنگ دیگری موجود نبود و در بازار فضای خالی بزرگی وجود داشت ولی همین نوشابه دو سال بعد با شکستی چند میلیون دلاری مواجه شد به این دلیل که نوشابهی بیرنگ در داخل بطری نخستین است اما در ذهن نوشابهی قهوهای نخستین است. درواقع آگهی فراست ۸۰/۸ خریداران را تشویق کرد تا به نوشابهی جدید به شکل جانشینی برای دیگر نوشابهها نگاه کنند.
تله جذب همگان: سالهای گذشته که برندها و تبلیغات بسیار کمتری وجود داشت تلاش برای جذب همگان دارای مفهوم بود؛ این در حالی است که در دنیای امروز بایستی درصحنهی تولید و سیاست جایگاهی داشت چراکه رقبای زیادی در انتظارند و اینکه اگر بخواهید همهچیز همهکس باشید ممکن است با شکست مواجه شوید. برای برنده بودن در دنیای امروز بایستی در بازار جای پای محکمی برای خود درست کنید حتی اگرچند موردی را از دست بدهید.