ممکن است برخی افراد میان استراتژی پیام، خلاقیت، جایگاه سازی و برندینگ تفاوتی قائل نباشند اما از دید یک متخصص مارکتینگ این برداشت کاملاً اشتباه میباشد. استراتژی پیام، پیام نیست؛ همچنین آگهی، اعلامیه، سخنرانی، وبسایت، بیلبورد و تلویزیون هم نیست. تمام این موارد میتوانند بخشی از استراتژی پیام باشند.
از نگاهی دیگر استراتژی پیام، جایگاه نیست، چراکه جایگاه قبل از استراتژی پیام تعیین میشود. استراتژی پیام میبایست همجنس جایگاه باشد اما چیزی که باعث میشود این دو را باهم اشتباه بگیرید این است که گاهی اوقات فقط میخواهید موقعیت خود را تبلیغ کنید و نه چیز دیگری را، در این شرایط برای ساخت جایگاه خود به استراتژی پیام نیاز دارید.
استراتژی پیام برندینگ نیست، چراکه شخصیت برند نیز قبل از استراتژی پیام ایجاد میشود. بهتر است این سؤال را به استراتژی پیام اضافه کنید تا راهنمای ایجاد ارتباط باشد: برند چگونه باید حس شود؟ چیزی که موجب این اشتباه میشود این است که گاهی وقتها استراتژی پیام باید درباره برقراری ارتباط برندتان ایفای نقش نماید.
به زبان سادهتر استراتژی پیام پل اصلی بین کسب و کار و تبلیغات است و شاید ترکیبی از هردو؛ و این ایدهها هستند که با در نظر گرفتن مسائل و مشکلات، به تعیین استراتژی موقعیت، برندینگ، استراتژی پیام، خلاقیت، اجرای پیام و درنهایت به تولید پیام خلاقانه برای محصول میرسند.
- استراتژی پیام یک نقطه ارتباط با بازار هدف است و برای تغییر آن نقطه به استراتژی جدیدی نیاز دارید.
- استراتژی پیام موجب مؤثرتر شدن ارتباطات با کمترین هزینه خواهد شد.
- استراتژی پیام خود تبلیغ نیست، بلکه نتیجه هیجانی است که میخواهید بازار هدف دریافت کند.
- استراتژی پیام، راهنما و الهامبخش تیم سازنده بوده و به ارزیابی ایدههای آنها میپردازد.