تحلیل پنج عامل، به وسیله پورتر مطرح شد. وی اظهار داشت که سودآوری یک صنعت، اگر به وسیله بازدهی سرمایه نسبت به هزینه سرمایه گذاری شود، به واسطه پنج منبع فشار رقابتی تعیین می شود. این پنج منبع شامل سه شرط افقی و دو شرط عمودی هستند. شروط افقی عبارتند از:
- رقابت در کسب و کار رایج در بازار
- رقابت از طرف تازه واردها
- رقابت از طرف جانشین های بالقوه
شرایط عمودی نشان دهنده مسائل زنجیره عرضه و تقاضا هستند:
- قدرت معامله (چانه زنی) خریداران
- قدرت معامله (چانه زنی) تامین کنندگان
فرضیه اصلی پورتر این است که اگر این پنج شرط مساعد باشند، رقبا در یک صنعت سودآورتر خواهند بود. برای مثال، اگر خریداران بسیار قدرتمند باشند، می توانند سطح بالای خدمات را با قیمتی پایین درخواست کنند و بنابراین اثری منفی بر سودآوری تامین کننده خواهند داشت. به هر حال اگر موانع برای ورود زیاد باشند، مثلا به دلیل نیازهای سرمایه ای یا نفوذ برندهای قدرتمند در بازار، آن گاه عوامل کنونی دربرابر تازه واردها نسبتا مصون می مانند و از احتمال سود بهتر برخوردار می شوند.
چرا یک استراتژیست و برنامه ریز سی آر ام علاقه مند به ارزیابی پنج نیروی مشتری است؟ در اصل، یک مشتری که از لحاظ مالی تحت فشار است، پتانسیل بهتری برای تامین کننده محسوب می شود. این تحلیل به راهکارهای مختلف سی آر ام اشاره دارد. مشتریان در یک صنعت سودآور احتمال بیشتری دارد که برای زمانی نزدیک ثابت باشند و آن ها برای سرمایه گذاری روی فرصت های آینده در موقعیت بهتری هستند. بنابراین، آنان پتانسیل ارزشی قوی تری دارند. این دسته، مشتریانی هستند که یک تامین کننده می خواهد با آنان رابطه ای خاص و به خوبی حمایت شده برقرار کند.
مشتریان یک صنعت که تحت تنش و فشار هستند، شاید به دنبال کاهش هزینه ها از طرف تامین کنندگان خود و یا به دنبال دیگر روش هایی باشند که بتوانند ارزشی را به محصول عرضه شده به مشتریان خود بیافزایند. یک تامین کننده مبتنی بر سی آر ام سعی خواهد کرد که روش هایی برای ارائه خدمات کارآمدتر به این مشتری پیدا کند و شاید این کار را از طریق بیرون آوردن اجزای مسئله ارزشی که حیاتی نیستند یا از طریق افزودن اجزایی که مشتریان را قادر می سازد قوی تر رقابت کنند، انجام دهند.