هرچند تاریخ در مورد جایگاه بیل کلینتون در درجهبندی رئیسجمهورها و بشر قضاوت خواهد کرد، تعداد معدودی بر سر این مسئله در جدالاند که وی برای پیروزی بر جورج بوش پدر، در رقابت ریاست جمهوری سال ۱۹۹۲ یک برنامه تبلیغاتی بسیار ماهرانه را در پیش گرفت. مدیر برنامه کلینتون، وی را از برنامههای خبری محض سنتی به سمت برنامههای تلویزیونی جدید سوق داد و بهاینترتیب قشر جوانتری از مخاطبان را هدف قرارداد.
نقطه تعیینکننده، حضور کلینتون در برنامه آرسینو هال بود که در آن وی در شبکه تلویزیون سراسری به نواختن ساکسیفون پرداخت. کارهای برجسته و جالبتوجهی مثل این بهعنوان یک کاندیدا، او را یک چهره انسانی جلوه داد و توجه عموم را به جوانی نسبی او نسبت به رقیبش جلب کرد.
یک سری میزگردهای تلویزیونی همچون MTV کلینتون را قادر به پاسخ دادن به سؤالات مشکل جلوه داد. در حقیقت اکثر شرکتکنندگان این میزگردها دانش آموزان آرمانگرایی بودند که سؤالات فلسفی پیچیدهای از او میپرسیدند که تبدیل به برنامهای خوب شد.
همچنین فقدان دانش علوم سیاسی و امور خارجه عمیق مخاطبان به کلینتون این فرصت را داد که از امور پیچیده و سوا لاتی که پاسخ آنها را دشوار بود، اجتناب نماید. حتی همان موقع هم شایعاتی مبنی بر وفادار نبودن کلینتون نسبت به زندگی زناشویی خود رواج داشت. او فوراً در برنامهای یکساعته شرکت کرد و شدیداً این اتهامات را منکر شد و قبل از اینکه سریعاً در همهجا منتشر شود آن را ریشهکن کرد.
انتهای مطلب/ لینک محتوا