گوگل و آمازون نمونهای از شرکتهای ثروتمند با امیال ظاهراً بیپایان درزمینهٔ رشد و توسعه میباشند. آنها نشان میدهند که برندهای بزرگ چهکاری انجام میدهند. آنها استاندارد مقاله تحریکآمیز تئودور لویت، «نزدیکبینی مارکتینگ» (منتشرشده در سال ۱۹۶۰) یکی از بیشترین مقالات دوباره چاپشده درباره بازبینی تجارت هاروارد میباشد. در این مقاله لویت استدلال می آورد که «هر صنعت اصلی و بزرگ بهیکباره به یک صنعت رشد یافته تبدیل شد؛ اما دلیل اینکه رشد و توسعه صنایع تهدید، کند یا متوقف میگردد این است که یک ضعف مدیریتی درون آنها وجود داشته است».
مشاهده او که بیش از نیمقرن پیش صورت پذیرفته، با شرایط کنونی بیش از هرزمان دیگری مرتبط میباشد. بر اساس اظهارنظر لویت گاهی اوقات کوتهفکری مدیریتی میتواند در پاسخها و عکسالعملها از جانب صنایعی که در معرض هجوم و تخطی رقبای سلطهجو و پرتکاپو نظیر گوگل، آمازون و اپل میباشند، مشاهده شود. عکسالعملهایی که یک شرکت محاصرهشده و در معرض هجوم در دفاع از موقعیت و تخصص خود میتواند انجام دهد عبارتاند از بررسی فرهنگ شرکت، بررسی ارتباط با مشتریان و بررسی مجدد دلایل وجودی آنها.
بهعبارتدیگر، آنها میبایست در حال کشف پتانسیل کامل برند تجاری خود باشند و از خودشان بپرسند که برند ما مشغول انجام چه کاری است؟ هنگامیکه اپل در سال ۲۰۰۷ با آیفون وارد عرصه رقابت گردید، مدیر اجرایی شرکت استرالیایی تلسترا با یک بیانیه بهیادماندنی از اپل انتقاد نمود چراکه ازنظر آنها اپل یک سازنده تلفن همراه نیست و تلفن بیسیم رشته آنها نیست. امروزه آیفون، اپل را با نیمی از عواید و درآمدهای خود و دوسوم سودهای برآورده شده خود به جلو میراند. تلسترا هنوز هم در حال انجام کار خود است و در حقیقت به رشته خود چسبیده.
این موضوع که دادگاههای مربوط به ورشکستگیهای شرکتها مملو از برندهایی است که با کوتهفکریهای مدیریتی تنها به انجام کار خود ادامه دادهاند و تهدیدهای مربوط به رقبایی که درزمینهٔ تخصصی آنها فعالیت ندارند و به آنها نزدیک میشوند را نادیده میگیرند، چندان هم قابلچشمپوشی نیست.