استراتژیهای قیمتگذاری، با تغییر در مرحلهی عمر محصول تغییر میکند. در مرحلهی معرفی، تدوین استراتژی قیمتگذاری بسیار مشکل است. شرکتهای کوچک در این مرحله از انواع استراتژی قیمتگذاری محصولات استفاده میکنند.
لازم به ذکر است که در هنگام تدوین استراتژی قیمتگذاری، این استراتژی باید با استراتژی بازاریابی هماهنگی داشته باشد.
استراتژیهای قیمتگذاری برای صنایع کوچک و متوسط
در قیمتگذاری، استراتژیهای متعددی برای شرکتهای کوچک و متوسط در موقعیتهای مختلف وجود دارد. هر استراتژی دارای مزایا و کاستیهای خاص خود است. انواع استراتژی قیمت گذاری عبارتاند از:
- قیمتگذاری سطحی
- قیمتگذاری نفوذی
- قیمتگذاری نزولی
- قیمتگذاری خطی
- قیمتگذاری رهبر در بازار
- قیمتگذاری جغرافیایی
- قیمتگذاری روانی
استراتژی قیمتگذاری سطحی
کسبوکارهای کوچک میتوانند از استراتژی قیمتگذاری سطحی استفاده کنند. این روش برای محصولی که منحصربهفرد است و مشتریان حاضرند مبلغ اضافی را برای داشتن آن پرداخت کنند مناسب است. همچنین، این استراتژی در موقعیتی که در آن شرکت موقعیت قوی دارد و محصولاتش غیرقابل تقلید است، مفید است. جذب رقبا عیب اصلی این روش است. در استراتژی قیمتگذاری سطحی، سودآوری بالاست، زیرا قیمت فروش بسیار بالاتر از هزینههای کل است.
استراتژی قیمتگذاری نفوذی
بهجای قیمتگذاری بالا برای دوشیدن بازار، میتوان باقیمت پایین، آغازی برای نفوذ سریع در بازار داشت. استراتژی قیمتگذاری نفوذی، نقطه مقابل قیمتگذاری سطحی است. البته هردوی آنها زمانی به کار میروند که شرکت محصول جدیدی را به بازار معرفی کرده است. استراتژی قیمتگذاری نفوذی وقتی استفاده میشود که رقبای زیادی محصول مشابهی را تولید و ورود به رقابت دشوار است. در چنین موقعیتی شرکت میتواند محصول خود را باقیمت پایینتر از رقبا به بازار معرفی کرده و با این استراتژی به حجم فروش بالایی دست یابد. حاشیهی سود کم و قیمت پایین ممکن است رقبا را تشویق به خروج از بازار کند.
قیمتگذاری تخفیفی
در بسیاری از موارد، کسبوکارهای کوچک قیمت کالاهای معیوب و یا خارج از فصل مصرف را کاهش میدهند تا با این تخفیف مصرفکنندگان برای خرید محصولات تشویق شوند. روشهای مختلفی برای تخفیف از قبیل تخفیف نقدی، تخفیف در مقدار خرید زیاد و تخفیفات فصلی وجود دارد.
انواع استراتژی قیمت گذاری: قیمتگذاری خطی
استفاده از روش قیمتگذاری خطی، استراتژی است که در آن خردهفروشان محصولات را در دامنهی قیمتی متفاوتی خرید میکنند و هر گروه شامل اقلام مشابهی ازنظر کیفیت، هزینه، ظاهر و… است. برای مثال، برخی از فروشگاههای گل از این روش برای آسانتر شدن انتخاب گل استفاده میکنند و محصولات به گروههای خوب، بسیار خوب و عالی باقیمتهای مختلف گروهبندی میشوند. اگر کسبوکارهای کوچک دامنهای از قیمت را تعیین نکنند، ممکن است مشتریانی که قیمت مناسبی برای محصول مورد انتظار خود پیدا نمیکنند را از دست بدهند.
قیمتگذاری رهبر در بازار
قیمتگذاری رهبر، استراتژی است که در آن شرکت کوچک، قیمت یک محصول مشخص را برای جذب مشتریان بیشتر کاهش میدهد. در این روش، قیمت محصول بهطور موقت پایینتر از قیمت بازار است. کاهش قیمت باید در مورد محصولاتی باشد که بهطور مکرر خریداری میشوند و نیز مشتریان باید از قیمت سایر تولیدکنندگان مطلع بوده و بدانند که دلیل این کاهش قیمت، پایین بودن کیفیت محصول نیست.
قیمتگذاری جغرافیایی
اگر کسبوکارهای کوچک، محصولات خود را به مناطق جغرافیایی مختلفی بفروشند، آنگاه باید از قیمتگذاری جغرافیایی استفاده کنند. در این نوع قیمتگذاری، فروشنده باید هزینههای حمل را در نظر بگیرد. قیمتگذاری منطقهای که در آن شرکت مناطق مختلف جغرافیایی را مشخص کرده و قیمتی برای هر منطقه در نظر میگیرد، سادهترین قیمتگذاری است.
قیمتگذاری روانی
در قیمتگذاری روانی، صنایع کوچک و متوسط به اثر روانشناختی و اقتصادی قیمت توجه میکنند. باوجودآن که تفاوت میان قیمت واقعی و قیمت روانی زیاد نیست، ولی همین تفاوت اندک هم موجب جذب مشتریان میشود. فرض کنید که قیمت فروش یک دوربین ۹۹/۹۵ دلار بهجای ۱۰۰ دلار در نظر گرفته شود. تفاوت قیمت تنها پنج سنت است، اما اثر روانی آن در خرید محصول تأثیر دارد.
قیمت، هدف نیست
در برخی صنایع، کیفیت محصول بسیار بااهمیتتر از قیمت آن است. در این موارد، فروشنده قیمت فروش را بسیار بالاتر از قیمت معمول تعیین میکند. برای مثال پزشک یا وکیل شناختهشده نمونهای از این مثالهااست. نمونه دیگر فروش اتومبیلهای لوکس یا جواهرآلات گرانقیمت است.
انتهای پیام/ لینک محتوا