ارزش ویژه برند به “مجموعهای از تداعیات و رفتار در بخشی از مشتریان برند، اعضای کانال توزیع و شرکت مادر که به برند اجازه میدهد حجم یا حاشیه سود بیشتری به دست آورد” تعریف می شود؛ البته نسبت به زمانی که بدون نام برند میتوانست به دست آورد.” این تعریف تا حدودی علت اضافه شدن برندها به ترازنامهی شرکتها را توضیح میدهد و بهعنوان دلیل اصلی شرکتها را توضیح میدهد و بهعنوان دلیل اصلی شرکتها در تملکهای انجامگرفته در سالهای آخر دهه ۱۹۸۰ بیانشده است. برای مثال، رنک هوویس مک دالگا در میان نخستین شرکتهای بریتانیایی بود که برندهای خود را در سالهای آخر دهه ۱۹۸۰ وارد ترازنامه کردند. در سال ۱۹۸۸ نستله شش برابر ارزش دفتری برند خریداریشده رونتری را برای دست یافتن به برندهایی مانند کیت کت، کوآلیتی استریت، اسمارتیز، رولو و یورکی پرداخت.
در تملکها، شرکت خریدار باید میان آنچه خریده و قیمتی که پرداخته تطابق بینظیری ایجاد کند. گاهی اوقات وقتی شرکتهای بزرگ به فروش میرسند مبالغ سرقفلی هنگفتی پرداخت میشود؛ مانند زمانی که نستله، رونتری را خرید. هنگامیکه یک برند بهطور مجزا خریده میشود ارزش این دارایی نیز باید آشکار گردد. بهعبارتدیگر، تنها مبادلات دربرگیرنده برندهای بیرونی، برای ثبت در ترازنامه شرکت استفاده میشدند.
رویکرد با گرایش مالی در سنجش و اندازهگیری ارزش ویژه برند در ادغامهای فرضی بر مدل تراز فرکوهر و راو مبتنی هستند. این مدل، برحسب یک سری ویژگیهای گوناگون تطابقی میان شرکت خریدار و شکت خریداریشده را پیشنهاد میکند. این مدل بر رویکردی چند خصیصهای برای ارزشیابی طرفهای خرید مبتنی است. این رویکرد عناصر ارزش ویژه برند را بهصورت ضمنی و برحسب کل فروش سالیانه، متوسط بازده حقوق صاحبان سهام، متوسط بدهیها، جمع داراییها، نسبت ارزش دفتری /بازار و مالکیت سهام داخلی برآورده میکند. این رویکرد، هر برند را برای فروش را برحسب حقوق صاحبان سهام در برابر ارزش دفتری /بازار، بازده حقوق صاحبان سهام در برابر حق مالکیت داخلی ارزشیابی میکند.
ارزش ویژه برند باید در سه سطح داراییهای برند، قدرت برند و ارزش برند بررسی شود که دربرگیرنده چهارعنصر اصلی آگاهی به نام برند، وفاداری به برند، کیفیت درک شده و تداعیات ذهنی برند میباشد. ازاینرو ارزش ویژه برند معیار مناسبی برای ارزشیابی اثر بلندمدت تصمیمهای مارکتینگ است. بهطورکلی، مفهوم ارزش ویژه برند و آنچه درون و بیرون آن جای میگیرد، به مدیران کمک میکند تا چگونگی و جایی که برندها ارزشافزوده ایجاد میکنند را درک نمایند. ارزش ویژه برند یک دارایی برند است که بهمرورزمان ساخته میشود. برای پیگیری ارزش ویژه برند کاپفرر پیشنهاد میکند که مدیران باید بهطور منظم قدرت برند را بسنجند و دلیل بالا یا پایین رفتن این قدرت را تشخیص دهند و در بالا بردن سطح دارایی برند تلاش کنند، برای مثال: از طریق تبلیغات و سایر ارتباطات مارکتینگ.