به اعتقاد برخی از متخصصان مارکتینگ، اعمال تغییر در مدلهای عملیاتی در پیادهسازی “بازاریابی در لحظه” ضروری است. تمرکز واحد بازاریابی بر سه مؤلفه زیر زمینههای تحول در بازاریابی در لحظه را فراهم میکند:
- تغییر مدل عملیاتی: استفاده از مدل عملیاتی مناسب، پیادهسازی استراتژی بازاریابی را امکانپذیر میکند. برای پشتیبانی از قابلیتهای بازاریابی در لحظه، سازمان باید از یک مدل عملیاتی دیجیتال که همچون پلی بهسوی بهترین مشتریان عمل میکند، استفاده کند. توان برنامهریزی بهتر، پیادهسازی و بهینهسازی از مهمترین ویژگیهای موردنیاز هر مدل عملیاتی در بهرهبرداری از قابلیتهای بازاریابی لحظهها است. مدل باید بهصورت عملیاتی صنعتی شود تا از عملکرد مناسب طرحهای بازاریابی در استفاده از دادههای مربوط به تقاضاهای در حال تغییر مشتریان و روند رایج در بازار اطمینان حاصل شود.
- پشتیبانی از برنامهریزی مستمر: پشتیبانی از قابلیتهای بازاریابی در لحظه افزون بر این، مستلزم برنامهریزی مستمر برای استفاده از رویکردهای بهینهسازی آمیخته رسانه و اسناد دیجیتال است. چارچوبهای ارزیابی باید بهگونهای طراحی شوند که تصمیمات بودجهبندی در کانالهای مختلف با چرخههای برنامهریزی بازاریابی مختلف سازگاری داشته باشند. این ویژگی سازمان را قادر خواهد ساخت تا زمان و مکان سرمایهگذاریهای تبلیغاتی در رسانههای مختلف از قبیل تلویزیون، رادیو، ایمیل، تلفن همراه و شبکههای اجتماعی را شناسایی کنند.
- ارزیابی مجدد نتایج: بهمنظور کاهش هزینهها و ناکارآمدی، واحدهای بازاریابی پیشگام بهواسطه ارزیابی ارزش کمپینهای تبلیغاتی و نظارت بر منافع آنها، از نگرشی کامل نسبت به عملکرد خود برخوردار هستند. به این منظور از معیارهای کلیدی برای کپیبرداری و تمرکز بر موضوع شناسایی و بهبود استفاده میکنند. آنها از معیارهای خاص و قابلسنجش برای نظارت بر تمامی داراییهای کمپینهای خود از قبیل شرایط حضور در بازار، هزینههای کیفی، تعداد ساعات کارشده و … استفاده میکنند.
کمپینهای تبلیغاتی سراسر جهان در سال ۲۰۱۵، ۶۰۰ میلیارد دلار را به خود اختصاص دادهاند. همه میتوانند در سرمایهگذاریهای خود ریسک کنند یا میتوانند به کمک بازاریابی در لحظه به بازنگری در اثربخشی و کارآمدی مدلهای بازاریابی خود برای خلق ارزشهای جدید رویآورند. این امر در گرو توسعه و ارائه بهموقع هر آن چیزی است که نیاز مشتری است. در محیطی که مشتریان آن ادراک قابلتوجهی از تحولات اطراف خوددارند و هر دلار اختصاص دادهشده به فعالیتهای بازاریابی ارزشمند است، ضرورت تصمیمگیری برای تحول در بازاریابی و بازنگری در ساختار واحد بازاریابی امری غیرقابلچشمپوشی است. در این میان، حتی تصور تحولاتی که بهواسطه رواج روشهای بازاریابی نوظهور پدید میآیند، هیجانانگیز خواهد بود.