ایدهی اولیه تولید انبوه، توزیع انبوه و تبلیغات انبوه توسط شرکتهایی به کار گرفته شد که محصولات انبوهی نظیر صابون، سوپ، یخچال و خودرو که مورداستفادهی تعداد قابلتوجهی از مردم بود، تولید میکردند؛ بنابراین، پروکتراندگمبل صابون آیوری را تولید و از طریق مارکتینگ انبوه تلاش کرد همه را ترغیب به خرید آن کند و کوکاکولا نوشیدنی کولای خود را تولید و تلاش کرد همه از آن استفاده کنند؛ اما مردم ذائقههای متفاوتی دارند و این فرصتی برای چالشگران و کناره روهای بازار ایجاد میکند که به دنبال بخشهای دقیقتر و محدودتر بازار باشند. در پاسخ، شرکتهای بزرگ شروع به ایجاد تمایز در محصولات خود برای بخشهای بزرگ و مختلف بازار کردند. پروکتراندگمبل چندین نام تجاری مختلف از شویندهها عرضه میکند که هریک کارایی متفاوتی دارند. همچنین کوکاکولا اکنون انواع مختلفی از نوشیدنی مشهور خود را عرضه میکند.
بنابراین در این وضعیت شرکت ۳ راهبرد در اختیار دارد: با یک محصول به دنبال همه بودن (مارکتینگ غیرمتمایز)؛ با محصولات مختلف به دنبال بخشهای مختلف بودن (مارکتینگ متمایز)؛ یا بهعنوان یک متخصص به دنبال یک بخش بودن (مارکتینگ متمرکز).
مارکتینگ انبوه مدتهاست از بین رفته است. کوکاکولا، خمیردندان کرست، مکدونالد و بسیاری از نامهای تجاری انبوه دیگر مؤید این موضوع هستند. بااینحال بسیاری از شرکتها محصولات تقلیدشده عرضه میکنند. قیمت محصولات در بازار شلوغ بهناچار کاهش خواهد یافت. برای پیشگیری از داشتن رقبای زیاد، هر شرکتی تلاش میکند بر بازارهایی که بهطور دقیقتری تعریفشده است، متمرکز شود. از سوی دیگر فشار موجود برای دقیقتر بودن در انتخاب، به علت ازدیاد مجاری ارتباطی، تشدید شده است؛ بهگونهای که متخصصان مارکتینگ نمیتوانند با برنامهای در ساعات پربیننده به مخاطبان بسیاری دست پیدا کنند.
علاوه بر این، متخصصان مارکتینگ مستقیم برای کسب نتایج بهتر بهجای پست کردن برای عموم، از فهرستهای پستی جهت تعیین بهترین مشتریان بالقوه استفاده میکنند. محصولات و وضعیتهایی وجود دارند که مارکتینگ انبوه همچنان در مورد آنها اثربخش است، بهویژه در کشورهایی که تعداد مجاری ارتباطی و رقبا در آنها کمتر است. بههرحال با توجه به روند رو به افزایش تعداد شرایط مختلف، مارکتینگ مبتنی بر بخشهای بازار و حتی مارکتینگ یکبهیک اثربخشتر خواهد بود.