مفهوم هویت شرکت با مفهوم برند شرکتی مرتبط است؛ در حقیقت، دو مفهوم در ادبیات بهجای یکدیگر به کار میروند. مفهوم هویت، ویژگیهایی را در برمیگیرد که یک فرد یا شیء را از دیگری تمیز میدهد. به کار بردن این ایدهی انتزاعی به شرکتها بیان میکند که هر سازمان شخصیت، منحصربهفرد بودن و فردیت مخصوص به خود را دارد. مفهوم هویت شرکت در این مورد کلینگر است که «عادات و رسوم، اهداف و ارزشهای شرکت را بهتفصیل بیان میکند و ارائهدهندهی حس فردیتی است که میتواند به متمایز کردن سازمان در درون محیط رقابتی کمک کند». امروز همراه کسب و کار دماوند به این موضوع میپردازیم.
هویت شرکتی، یک اختراع جدید نیست. در فاصله زمانی ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، سازمانها بیشتر درباره هویتشان آگاهی یافتند. شرکتهای بسیاری از دانش طراحان برای خلق سبکهای خانگی یا هویت شرکتی استفاده کردند.
هویتسازمانی بهوسیله اینکه چگونه اعضا نسبت به سازمان فکر و احساس میکنند، به وجود میآید. هویت شرکت و نشان شرکت هم از اینکه چطور مشتریان، سرمایهگذاران و مردم دیگر در بیرون سازمان از هویت درک میکنند، به وجود میآید. برای بهرهبرداری از مزایای ساختن یک تصویر درونی و بیرونی مطلوب از سازمان، باید به راههایی که از مسیر آنها به این تصویر نگریسته میشود، پرداخت. مشاهدهکنندگان بیرونی از چه منابعی اطلاعاتشان را درباره سازمان دریافت میکنند؟ آیا بعضی از مسیرهایی بهطور ویژه به کارمندان میرسند؛ درحالیکه بقیه درباره مشتریان صحبت میکنند؟
هویتسازمانی درگذشته بهصورت یک دریافت جمعی مشترک از ارزشهای شاخص و ویژگیهای سازمان تعریف میشد. بنا به گفته اولینز، هویتسازمانی از راه محصولات و خدمات، محیط، ارتباطات و رفتار آشکار میشود. همچنین او میگوید سازمان باید رابطه بین ساختار و هویت را در نظر بگیرد
برای مثال مکدونالد از سه ارزش اصلی – سازگاری، تمیزی، شادی- برای بیان مأموریت خود برای «نخستین بودن در صنعت فست فود» استفاده میکند. یک هویت قوی برای انتقال تصویر درونی و بیرونی سازگار میان زی نفعان بسیار حائز اهمیت میباشد و به دارایی باارزشی تبدیل میشود.
انتهای مطلب/