در بخشهای تجاری و نیز غیرانتفاعی عمومی، غالباً چند رویکرد بهعنوان امکانهایی برای توجه به تعیین بودجههای بازاریابی ذکر میشوند. سه رویکرد زیر، بیش از همه به بازاریابی اجتماعی مربوط هستند که امروز همراه کسبوکار دماوند آنها را بررسی میکنیم:
روش معقول و مناسب
بودجهها مبتنی بر چیزی هستند که سازمان در بودجه سالانه در اختیار دارد یا آنچه در سالهای قبل خرج کرده است. برای مثال، بودجه وزارت بهداشت یک منطقه برای پیشگیری از بارداری نوجوانان ممکن است از طریق بودجههای ایالتی و به مدت دو سال تأمینشده باشد و بودجه بانک خون محلی برای دریافت خون سالانه ممکن است هرسال بهعنوان بخشی از فرآیند تنظیم بودجه سازمان تعیین شود.
روش مقایسه با رقیب
در این موقعیت بودجهها بر اساس آنچه دیگران برای فعالیتهای مشابه خرج کردند تعیین یا تنظیم میشوند. برای مثال، بودجه فعالیت جلوگیری از ریختن آشغالها ممکن است بر اساس بازنگری هزینههای رسانهای ایالتهای دیگر تعیین شود که با استفاده از فعالیتهای رسانههای همگانی در کاهش ریختن آشغالها موفق بودند.
روش مبتنی بر هدف و وظیفه
بودجهها با توجه به ارزیابی اهداف خاص، شناسایی وظایفی که باید برای دستیابی به اهداف و انجام برسند و برآورد هزینههایی که با اجرای این وظایف همراه شدهاند، تعیین میشود. کل اینها، بودجه مقدماتی است. برای مثال، بودجه فعالیت بازاریابی یک شرکت برای بازیافت ممکن است مبتنی بر هزینههای برآورد شده شامل استخدام کارمند برای یک مرکز خدمات تلفنی جدید برای پرسشهایی باشد که درباره نحوه بازیافت مطرح میشوند؛ پلاکها برای به رسمیت شناختن مشارکت مالکان و راهبردهای تبلیغاتی ازجمله آگهیهای تلویزیونی، برنامههای رادیویی، اطلاعیه و آگهیهای دستی باشد. این هزینهها در پرتو تخمینهای موردتوجه قرار میگیرد که در مورد افزایش درآمدها و کاهش هزینهها برای شرکت صورت میگیرد.
منطقیترین رویکرد از میان این رویکردها و رویکردی که با فرایند برنامهریزی ما هماهنگ و سازگار است، همان روش مبتنی بر هدف و وظیفه است. در این حالت، شما هزینههای مرتبط با راهبرد ترکیب بازاریابی خودتان (محصول، بها، مکان و تبلیغات) را معین خواهید کرد و به ارزیابی و نظارت بر فعالیتها خواهید پرداخت. این امر به یک بودجه مقدماتی منجر میشود که مبتنی بر چیزی است که به نظر شما بهمنظور رسیدن به اهداف تعیینشده باید به انجام برسد.
انتهای مطلب/