09109200500 info@damaavand.com

کارآفرین واژه‌ای است که در فرهنگ لغت جهانی کسب و کار در سال ۱۷۲۳ در فرانسه آمده است. با این حال، تنها در ده‌ها سال گذشته، به لطف روش‌های تکرارپذیر و اثبات‌شده است که کارآفرینی به یک صنعت تبدیل شده است. هزینه‌ها به شدت کاهش یافته است. مقادیر هنگفتی از بودجه در دسترس قرار گرفته است و میلیون ها شرکت کننده درگیر شده اند، که همگی منجر به تأثیرات عمیق بر اقتصاد و خود جامعه می شود.

مورخان یک تغییر عمیق در اقتصاد را در آغاز قرن بیست و یکم به شکل «انقلاب دیجیتال» به یاد خواهند آورد، جایی که بازیگران اقتصادی غالب دیگر از حوزه‌های انرژی یا صنعت نیامدند. در عوض، این GAFA معروف (گوگل، اپل، فیسبوک، آمازون) در کشورهای غربی و BATX (بایدو، علی‌بابا، تنسنت، شیائومی) در چین بودند که به بازیگران اصلی تبدیل شدند. این انقلاب به اندازه انقلاب‌های صنعتی قرن نوزدهم یا اختراع چاپ در آغاز رنسانس عمیق است، اما در یک بازه زمانی بسیار کوتاه‌تر.

میلیون‌ها کارآفرین هر ساله استارت‌آپ‌های خود را با هزینه‌های بسیار پایین، روش‌های اثبات‌شده و جاه‌طلبی‌های بزرگ راه‌اندازی می‌کنند. این انقلاب کارآفرینی کتاب مقدس خود را به نام The Lean Start-Up دارد که روش اثبات شده ای را شرح می دهد: اول، شناسایی مشکلی که باید در یک بازار هدف بزرگ حل شود. دوم، تامین نیازها و ادراکات کاربران. سپس این منبع یابی منجر به نمونه سازی و راه اندازی اولین نسخه قابل آزمایش می شود تا از طریق تکرار تایید شود که نیاز بازار برآورده شده است. و در نهایت، دستور العمل های تکرارپذیر تولید شده برای مقیاس بندی محصول در سریع ترین زمان ممکن استفاده می شود.

همچنین بخوانید:   اشتباهات رایج در طرح کسب و کار

با کاهش شدید هزینه‌های ساخت اپلیکیشن‌های دیجیتال، استارت‌آپ‌های جدید به سرعت در حال افزایش هستند. این کسب‌ و کارهای جدید با تکان دادن بازیکنان بسیار تثبیت‌شده، زنجیره‌های ارزش را مجدداً تعریف می‌کنند: اوبر تاکسی‌ها را به همان روشی که Airbnb جایگزین هتل‌ها می‌کند و Netflix بر تلویزیون استاندارد ترجیح داده می‌شود. استارت‌آپ‌ها در همه زمینه‌های فعالیت متولد می‌شوند، زیرا همه ارزش‌های پیشنهادی را می‌توان بهبود بخشید، چه از منظر فناوری و چه با مشاهده انتظارات هدف.

نوآوری و کارآفرینی اغلب از دانشکده های بازرگانی یا مهندسی سرچشمه می گیرد. با نمونه‌های معروف و موفقی از کارآفرینانی مانند ایلان ماسک، دانشجویان با وجود نرخ‌های بالای شکست، به دنبال کسب‌ و کارهای نوپا با سرعتی سریع هستند. روند تاسیس یک استارت آپ در حال حاضر به خوبی تثبیت شده است و خروجی برای انرژی خلاق فراهم می کند و در عین حال به عنوان یک روش کسب و کار موثر باقی می ماند.

تسریع سرعت نوآوری و تاثیر بر شرکت های بزرگ

شرکت های بزرگ چاره ای جز پاسخگویی به سرعت این چالش ها ندارند. آنها نمی توانند کل عملیات خود را بر اساس استارت آپ هایی که چیزی برای از دست دادن ندارند مدل کنند، اما می توانند به آنها تکیه کنند، از آنها الهام بگیرند یا آنها را به دست آورند. GAFA نشان داد که می توان بزرگ بود و مزایای یک استارت آپ را حفظ کرد: سرعت، جذابیت و تعهد استعداد، ریسک پذیری و موارد دیگر. بسیاری از شرکت‌های بزرگ دستور العمل‌های خود را اتخاذ می‌کنند که اصول مختلفی را به کار می‌گیرند: ادغام خطر شکست، چارچوب‌های باز، نمودارهای سازمانی مسطح، توانمندسازی کارکنان، سازماندهی کارکنان در تیم‌های کوتاه و چند رشته‌ای.

همچنین بخوانید:   آزمایش ایده‌ها در بازار مصرف‌کنندگان

برخی از شرکت‌ها نیز اهمیت بیشتری به فعالیت‌های مبتنی بر مشاهده مشتری، چرخه‌های توسعه تکراری و کوتاه و باز کردن نوآوری فرآیند متمرکز بر مشتری از طریق همکاری با استارت‌آپ‌ها و سایر سازمان‌های نوآورانه می‌دهند. آنها همچنین از ابزارهای استارت آپ ها استفاده می کنند: انکوباتورها، شتاب دهنده ها، صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی یا استودیوهای نوپا. کارآفرینی داخلی (ایجاد استارت‌آپ‌ها توسط کارمندان) یکی از ارزش‌آفرین‌ترین حوزه‌ها است، اما زمان می‌برد و به نوع خاصی از سازمان، سرمایه‌گذاری، پذیرش ریسک و یکپارچه‌سازی نیاز دارد. اجزای پیچیده را در یک سازمان که معمولاً ذاتاً یک سازمان آبشاری است.

اشتراکات فراوانی بین ایجاد استارت آپ و صنایع خلاق وجود دارد

این فرآیند ساختار دهی را می توان با صنایع خلاق مقایسه کرد. طیف وسیعی از صنایع متمرکز بر فعالیت های خلاقانه، از جمله سینما، مد، معماری، طراحی و بازی های ویدئویی که برای سال ها ساختار خاص خود را داشته اند. آنها دور از تصویر گاه عاشقانه خود، جمعی و ساختارمند هستند، به سازمان ها و فرآیندهای بالغ متکی هستند و یک قدم جلوتر از مدیریت پروژه و استعداد خود هستند.

این صنایع خلاق تاسیس شده چیزهای زیادی برای آموزش کارآفرینی جدید دارند، زیرا آنها موفق می شوند خلاقیت خود را با چند برابر کردن پروژه ها حفظ کنند و در عین حال بین اندازه و خلاقیت تعادل برقرار کنند. این صنایع بعد شهودی و ذهنی لازم برای ایجاد را مدیریت می کنند، اما همچنان بعد ساختاریافته لازم برای اجرا را حفظ می کنند. آنها الگوهای تکرارپذیری را می سازند که جایگاه خالقان و آزادی آنها را با حضور بخشی از فرآیندهای لزوماً جمعی حفظ می کند.

همچنین بخوانید:   افزایش نفوذ مرور و رتبه دهی اجتماعی در فضای دیجیتال

علاوه بر این، آنها شکست اجتناب ناپذیر را در فرآیند خود ادغام می کنند و نشان می دهند که نوآوری با نوعی صنعتی شدن سازگار است: این فرآیند است که به معماران بسیار با استعدادی مانند ژان نوول، برای مثال، اجازه می دهد تا در ده ها پروژه در سراسر جهان شرکت کنند. به همین ترتیب، ناشر بازی های ویدیویی مانند یوبی سافت توانایی شناسایی قطعات در تولید مستقل را دارد و آنها را از طریق توسعه و ارتقای آنها راهنمایی می کند تا آنها را موفق کند.

در هر صورت، موضوع بیان روش ها و فرآیندها با استعداد افراد برای شناسایی یا راه اندازی پروژه های جدید است. اقتصاد استارت‌آپ از اقتصاد خلاق پیروی می‌کند که در آن تعدادی از شرکت‌های بزرگ فراملی با بسیاری از ساختارهای کوچک، نوآورانه و شکننده که خلاقیت را پرورش می‌دهند، همزیستی دارند.

تغییر یک امر عادی جدید است

این صنعتی شدن، که به خوبی قرن بیست و یکم را مشخص می کند، ناگزیر به شتاب قوی در نوآوری منجر می شود. نوآوری همراه با غیرقابل پیش بینی بودن زیاد است. کارآفرینی بردار اصلی آن است و همچنان در حال افزایش است. چاره ای جز شناخت ابزارها و روش های مناسب وجود ندارد. این صنعتی‌سازی ممکن است در گروه‌های بزرگی که استارت‌آپ‌ها و استفاده از روش‌های کارآفرینی هنوز راه درازی در پیش دارند، به موفقیت‌های بزرگی دست یابد.

انتهای مطلب/ منبع