09109200500 info@damaavand.com

اگر بخواهیم در یک جمله به سوال فوق پاسخ دهیم باید بگوییم: تنوع‌گرایی، به کار گرفتن تفکر، حضور فعالانه در جلسات فکر بکر و ایجاد تنش سازنده. دوروتی لئونارد، استاد دانشکده مدیریت بازرگانی هاروارد و کارشناس نامدار این رشته، تأکید می‌کند که اعضای گروه، ازلحاظ تنوع باید با توجه به «دانش ژرف» و شیوه‌ روشن‌بینانه و فرهنگی تفکرشان برگزیده شوند.

در شرکت طراحی IDEO، از گروه‌ها خواسته می‌شود درباره‌ی تمام و تک‌تک فرضیات، اعم از آنکه توسط شرکت یا کارفرما مطرح‌شده باشد یا از طرف صنعت، ابراز شک و تردید کنند. از ایشان انتظار می‌رود که بارها و مخصوصاً در اوایل کار، مرتکب اشتباه شوند. خیلی سریع به نتیجه‌ی «مناسب» رسیدن، چندان با استقبال مواجه نمی‌شود. معمولاً اندیشه‌های سرکش و دارای جنبه‌ی دیداری، بیشتر مطرح می‌شوند تا افراد بتوانند در خارج از چارچوب خود نیز بیندیشند.

رهبران گروه به افراد کمک می‌کنند تا مطمئن شوند که این روش کار، پایدار است. در طراحی ساختمان جدید ادارات مرکزی شرکت خطوط هواپیمایی بریتانیا به نام واترساید، مدیر پروژه به افراد اطمینان داد که تک‌تک ایشان از فرصت لازم برای کمک به بحث‌های گروهی و شرکت در جلسات فکر بکر، حتی درصورتی‌که این کار به معنای عدول از برنامه‌ی زمان‌بندی باشد، برخوردار خواهند شد.

پرسشگری و داشتن ذهن باز موجب خلاقیت فرد می‌گردد. دانا ظهر، فیزیکدانی که بعدها استاد مدیریت شد، می‌گوید ذهن افراد برخوردار از سطح بالای «هوش معنوی»، در مقابل تنوع‌پذیری بازتر است، تمایلشان به طرح «چرا» و درخواست پاسخ‌های اساسی بیشتر است و ظرفیت لازم برای روبه‌رو شدن با نظرهای مختلف و به کار گرفتن این نظرها رادارند. این افراد، فعالانه به دنبال موقعیت‌های دشوار می‌گردند؛ چون تشخیص می‌دهند که بدین ترتیب، بر توانایی ایشان برای تفسیر آنچه در پیرامونشان می‌گذرد، بسیار افزایش خواهد یافت. اینان همیشه برای درگیرشدن با اندیشه‌های موجود و باورهای متداول، آمادگی دارند.

همچنین بخوانید:   تفاوت برنامه کسب و کار و برنامه مارکتینگ

البته این وضعیت بسیار مطلوب است. تعداد انگشت‌شماری از مردم را می‌توان یافت که آگاهانه و باهدف کمک به تکامل شخصی، به دنبال موقعیت‌های دشوار بگردند؛ اما درصد قابل‌توجهی از ما، از موقعیت‌هایی یاد می‌گیریم که ناخواسته برایمان پیش می‌آید. تردیدی نیست که توانایی مشاهده‌ی موقعیت‌ها از دیدگاهی متفاوت، خصوصیات مشترک مدیرانی است که بهترین سابقه را در تفکر خلاقانه دارند. با توجه به چنین تفکری است که امروزه کتاب‌هایی منتشر می‌شوند که در آن‌ها مدیران می‌توانند پاسخ‌های مسائل مدیریتی خود را از شخص‌های تاریخی یا فلسفی گوناگونی چون سان تسو، ژنرال چینی، مارکوس آورلیوس، فرزانه‌ی رومی، ویلیام شکسپیر، نمایشنامه‌نویس بریتانیایی و مارسل پروست، نویسنده‌ی فرانسوی بگیرند.

اما در اینجا دوباره اهمیت ذهن باز، وارد میدان می‌شود. نتایج و درس‌هایی که شما درزمینه استراتژی مدیریت، از اندیشه‌های مکتوب یک ژنرال چینی، در ۲۰۰۰ سال پیش‌ازاین، می‌گیرید، ممکن است با آنچه دیگران از همان متن استنباط می‌کنند، زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد. این نتایج و درس‌ها را همیشه نمی‌توان تعمیم داد و سود حاصل از آن، جنبه شخصی دارد و به‌راحتی قابل‌انتقال به دیگری نیست؛ بنابراین، پیامی که در اینجا می‌خواهیم به شما بدهیم، این است: هر آنچه را که می‌توانید، از هر منبع یا تجربه‌ ممکن یاد بگیرید، اما همواره در نظر داشته باشید که این نتایج و اندیشه‌ها مختص خود شما هستند و انتقال آن‌ها به دیگران، فقط به‌صورت یک پیشنهاد امکان‌پذیر است، نه در قالب یک حکم قطعی و تعصبی.

انتهای مطلب/