بیشتر مردم فکر میکنند که علم اقتصاد یک موضوع فنی، گیجکننده و حتی راز آمیز است. بهعبارتدیگر، موضوعی است که باید به متخصصان واگذار شود؛ و این متخصصان کسی نیستند جز اقتصاددان ها.
اما واقعیت آن است که اقتصاد بایستی کاملاً رک و پوست کننده باشد. در حقیقت، از حواشی که بگذریم، علم اقتصاد درباره این است که چگونه کار میکنیم، چه چیزی تولید میکنیم، آنچه تولید میکنیم چگونه توزیع میشود و سرانجام چگونه ازآنچه تولید کردهایم، استفاده میکنیم. علم اقتصاد درباره آن است که چه کسی چهکاری انجام میدهد، چه کسی چه چیزی به دست میآورد و با آنچه میکند.
در سادهترین و عامیانهترین حالت، همه ما چیزهایی درباره اقتصاد میدانیم. از همین رو، باید حرفی برای گفتن درباره علم اقتصاد داشته باشیم.
علاوه بر این ازآنجاییکه ما حین فعالیت اقتصادی با یکدیگر تعامل، همکاری و برخورد داریم، میتوان گفت که علم اقتصاد یک موضوع اجتماعی است. درواقع، در اقتصاد فقط نیروهای فنی و مادی همچون فناوری و قابلیت تولید اهمیت ندارند. بلکه برهمکنشها و روابط بین انسانها نیز در سر پا نگهداشتن نظام اقتصادی نقشی تعیینکننده دارند.
بهاینترتیب، لازم نیست که شما یک اقتصاددان باشید تا بتوانید درباره علم اقتصاد چیزی بدانید. هر انسانی اقتصاد را تجربه میکند. هر انسانی بهنوعی در آن نقش ایفا میکند. هر انسانی در نظام اقتصادی دارای منافع است: در چگونگی عملکرد نظام اقتصادی، در میزان کارایی آن و اینکه نظام اقتصادی به سود چه کسی عمل میکند.
هر فرد درکی عامیانه از جایگاه خود در نظام اقتصادی و همچنین از نحوه عملکرد خود در مقایسه با دیگران، در مقایسه با گذشته خویش و در مقایسه از انتظاراتش دارد. اینها چیزهایی هستند که باید علم اقتصاد را بسازد.
ازنظر جیم استنفورد بیشتر اقتصاددانان حرفهای از این زاویه به علم اقتصاد نگاه نمیکنند. بلکه برعکس، هنگام برخورد با مردم عادی و آموزش ندیده، بیشتر تمایل دارند نگاهی از بالا داشته باشند. آنها برای به کرسی نشاندن حرفشان به اصطلاحات فنی قلمبهسلمبهای متوسل میشوند که معمولاً در بحثشان هیچ نیازی به آنها نیست.
آنها مدعیاند که میدانند چه چیزی به صلاح مردم است، حتی بهتر از خود مردم؛ و از شرح و تفصیل نظریههایی که گیجکننده و برخلاف شهود سایر آدمهاست بسیار لذت میبرند. اقتصاددانان حرفهای خود را تفسیر گران مقوله راز آمیزی معرفی میکنند که آدمهای عادی از درک و فهم آن عاجزند و ازآنجا چیزهایی را مطالعه میکنند که با رقمهای میلیاردی حتی تریلیارد دلاری محاسبه میشوند، در چشم خود و دیگران مهم جلوه میکنند.
به همین دلیل است که ما اقتصاددانان را هر شب در اخبار تلویزیون میبینیم. ما تقریباً هیچگاه انسان شناسان، زیست شناسان، مددکاری اجتماعی، متخصصان تغذیه، یا معماران را در اخبار شبانگاهی نمیبینیم. شاید بهتر باشد بیشتر به حرفهای متخصصان این رشتهها گوش دهیم و کمتر به حرف اقتصاددانان. احتمالاً توصیههای آنان در درازمدت، بیشتر به بهبود وضعیت اقتصادی کمک میکند تا توصیههای اقتصاددان ها.