امروزه بازاریابی بر بسیاری از فعالیتهای روزمره زندگی ما تأثیرگذار است و نقش بسزایی را ایفا میکند. پیوند دنیای فعالیتهای تولیدی و تجاری با مصرفکنندگان و بازارها، توسط اقدامات بازاریابی صورت میگیرد و عرضه و فروش محصولات و خدمات درنتیجه تأمین نیازها و خواستههای گوناگون مشتریان را موجب میشود. امروزه، یکی از مهمترین مشکلات و چالشها با توجه به جنبههای گوناگون جذب، ارتباط و حفظ مشتری است. افزایش ظرفیت تولید و مازاد کالاها بهواسطه پیشرفت فناوری و بهبود سیستمها و روشها، نوع محصولات و تشدید رقابت، بالا رفتن سطح آگاهی مشتریان و بسیاری از عوامل دیگر نیز به این شکل دامن زدهاند و جذب مشتری و مهمتر از آن حفظ و نگهداری وی را سرلوحه دغدغههای مدیران امروز قرار دادهاند.
بسیاری از مردم در تعریف بازاریابی آن را پیشبرد فروش و تبلیغات میدانند. آنها استدلال میکنند که شرکتها همواره به دنبال فروش چیزی به مشتریان هستند اما درواقع حتی اگر هدف نهایی فروش باشد وظایف دیگری نیز وجود دارد که موجب تحقق و توسعه فروش میشوند البته این بدین معنا نیست که فروش و تلاشهای پیشبردی فاقد اهمیت و اعتبار هستند، بلکه مقصود آن است که این دو بخش وظایف بازاریابی را تشکی میدهند.
بازاریابی بهعنوان فرآیندی مدیریتی- اجتماعی تعریف میشود که افراد و گروههای اجتماعی از طریق تولید و مبادله کالا به تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. چنین است که وقتی شما درمییابید فروش فقط جزء کوچکی از مجموعه عظیم بازاریابی است بسیار حیرتزده میشوید. پس فروش یکی از چندین و مهمترین وظایف بازاریابی به شمار میرود و اگر بازاریاب در تشخیص نیازهای مشتری، تولید کالای مطلوب، قیمتگذاری، توزیع و تبلیغات پیشبردی حاصل کند آن هنگام کالا به سهولت به فروش خواهد رسید.