مارکتینگ نامتقارن (چریکی، پارتیزانی) اصطلاحی است که برای اولین بار توسط “جی کنراد لوینسن” در سال ۱۹۸۲ و در کتابی با همین نام مطرح شد. مارکتینگ نامتقارن روشی نامنظم و غیرمعمول در انجام فعالیت های پیشبردی مبتنی بر بودجه کم می باشد. به عبارتی مارکتینگ نامتقارن نوعی مارکتینگ نامنظم برای کسب بیشترین نتایج ممکن با حداقل منابع بوده و درگیر ابتکارات، نوآوری، شکستن قوانین و به کارگیری روش های بدیل برای روش های مارکتینگ سنتی است.
برای مثال در مورد به کارگیری مارکتینگ نامتقارن، شرکت ردبول با استفاده از این رویکرد مارکتینگ، برند خود را از طریق حمایت مالی رویدادهای ورزشی مطرح نمود. اصول مارکتینگ نامتقارن بر مبنای “هفت قانون مائو تسه تونگ” به شرح زیر بنیان شده است:
- منابع خود (زمان، مکان، محتوی) را برای دستیابی به برتری موقت متمرکز کنید.
- به جای فروش محصول، ایدئولوژی را نیز همراه با محصول به فروش برسانید.
- الگوها را شناسایی، تحلیل و سپس بر آن ها فائق آیید.
- در جستجوی همکاری و اشتراک مساعی یعنی هم افزایی باشید.
- تلاش کنید تا زودتر از تمامی مبادی و فرآیندهای موجود آگاهی و دریافت، حرکت کرده و در تأثیرگذاری بر شناخت و آگاهی گروه هدف خود پیشی بگیرید.
- از مسیر مستقیم حرکت نکنید، تلاش کنید تا مسیرهای انحرافی را که شامل راه حل های جایگزین هستند بیابید.
- به جای سنگر و دژ مستحکم ساختن، سعی کنید منعطف و چابک باشید.
جی کنراد لوینسن ده گام مارکتینگ نامتقارن را این گونه پیشنهاد می دهد:
- بازار را جستجو کنید.
- فهرستی از سودها و مزیت هایتان بسازید.
- حربه های مارکتینگ را که شرکت در حملات خود به کار خواهد گرفت انتخاب کنید.
- برنامه مارکتینگ را تدوین کنید.
- تقویم مارکتینگ نامتقارن را طراحی کنید.
- اصطلاحات و موارد را با شرکای مارکتینگ به شکل ترکیبی اعمال کنید.
- حربه ها را اجرا و حمله را آغاز کنید.
- حمله را حفظ و پشتیبانی کنید.
- پروژه را موردسنجش قرار دهید.
- برنامه را در کلیه زمینه ها بهبود دهید.