ساختار و فرآیند کسب و کارهای جدید در ابعاد مختلف نسبت به کسب و کار های گذشته باید تغییر نقش دهند. این تغییر نقش در زیر بیانشده است.
جدید | سنتی | بعد |
فکری | فیزیکی | وظایف حساس |
اشخاص، برابر از حیث شان | سلسلهمراتب | روابط |
کم | زیاد | سطوح |
تیم های چندوظیفهای | وظیفهای | ساختارها |
انعطافپذیر | ثابت | مرزها |
برونسپاری | ادغام عمودی | فشارهای رقابتی |
مشارکتی | خودکامه | شیوه مدیریت |
تعهد برای کسب نتایج | اطاعت و تسلیم | فرهنگ |
متنوع | همگون | افراد |
نوآوری | کارایی | تمرکز استراتژیک |
در فضای کسب و کارهای جدید مشتریان در تعیین چگونگی تنظیم استراتژیها و انجام عملیات سازمانها پیوسته بانفوذتر خواهند شد. آنها بیش از کارکنان، موردتوجه رهبری و اولویتهای سازمانی خواهد بود. اکنون مصرفکنندگان میتوانند آن محصولات و خدمات را انتخاب کنند که با توجه به ضوابط زیر معیارهایشان را تأمین میکند:
- هزینه: ارزانترین و مقرونبهصرفه ترین محصول چیست
- کیفیت: برآوردن انتظارات و حتی فراتر از آن
- وقت: در دسترس بودن در سریعترین زمان ممکن
- خدماترسانی: مطلوب، همراه بانزاکت و قابلدسترس
- نوآوری: جدید، چیزی که مشتریان خود تصور آن را نکردهاند
- مشتریپسند سازی: تولید سفارش برای نیازهای ویژه
در فضای کسب و کار جدید قدرت فکری بهصورت ارزشمندترین دارایی یک شرکت درآمده است و موجب برتری رقابتی در بازار شده است. جایگاه اقتصاد نوین در فناوری نیست بلکه در ذهن بشر است. با توجه به اینکه فضای کسب و کار بر پایه کارکنان دانش ورز و نوآور است، یک همگرایی بین کار و یادگیری به وجود آمده است. کارکنان دانش ورز دریافتهاند که یادگیری مستمر، تنها پیشنیاز استخدام است بلکه شکل اصلی کار را تشکیل میدهد. در عصر جدید تولید ذهنی، جای تولید دستی را گرفته است.
یادگیری اساسی پیشرفت حرفهای و رشد مستمر سرمایه انسانی است که با آن شرکتها، نوآوری بیشتری ارائه میدهند. یادگیری کلید انطباق و پایداری در برابر گسستگیهای فراگیر در بازار و محیطهای رقابتی است.
به حداکثر رساندن یادگیری ضمن کار مهمترین استراتژی کسب و کار با رویکرد کارآفرینی و یادگیرندگی است. امروز اکثر سازمانها دریافتهاند که بیش از ۹۰ درصد یادگیری در حین کار روی میدهد.