سایتهای شبکههای اجتماعی یکی از پرسرعتترین حوزههای رشد اینترنت است و شبکههای اجتماعی بهسرعت در حال رشد و گسترش هستند. درآمدهای تبلیغات شبکههای اجتماعی در حال افزایش است. رشد سریع این رسانهها در میان کاربران توجه تبلیغکنندگان را که در پی فهم چگونگی کنترل و مهار این رسانهها برای اهداف تبلیغاتی هستند، به خود جلب کرده است. رایجترین رسانه اجتماعی مورداستفاده کاربران در حال حاضر فیسبوک، توییتر، وبلاگها و دنیای مجازی مانند زندگی دوم (SL) است.
بااینهمه، مارکِتِرها در نحوه استفاده از این رسانهها بهعنوان یک ابزار مارکتینگ محتاط هستند و این واهمه رادارند که اعضای آن از تجاری شدن این سایتها آزرده شوند. احتیاط مارکِتِرها چندان هم بیاساس نیست. هم آی دی سی و هم ای مارکِتِر دریافتند که کاربران شبکههای اجتماعی کمتر از غیر کاربران مایل هستند بر تبلیغات آنلاین کلیک کنند. درواقع، بنا بر آی دی سی، ۴۳ درصد از کاربران شبکههای اجتماعی هرگز بر تبلیغات آنلاین کلیک نکردهاند و ای مارکِتِر گزارش میکند که فقط ۱۱ درصد از کاربران شبکههای اجتماعی (در مقابل ۲۳ درصد از غیر کاربران) بر آگهیهای آنلاین کلیک میکنند. تبلیغات سنتی بنری بهوضوح بهترین گزینه برای به دست آوردن این مارکِت نیست؛ بنابراین، مارکترها با این چالش مواجهاند که چگونه مشتریان را درگیر سازند و با مارکت هدف آنها تعامل کنند؛ درحالیکه از مزایای تعامل و سایر فوایدی که از رسانههای سنتی برنمیآید، بهرهمند شوند.
اکنون رسانهها دو ویژگی دارند: آنها هم تعاملی و هم دیجیتالی هستند. اکنونکه مصرفکنندگان میتوانند با شرکت، رسانه و با یکدیگر تعامل داشته باشند، هر دو ویژگی از مفاهیم اصلی محسوب میشوند. اگرچه مارکترها معمولاً مجبور به ایجاد مزاحمت و اختلال برای مشتریان برای جلبتوجه آنها بودهاند، الگوی دیجیتال، مارکترها را وادار میکند که بهعنوان رابطه بیشتر بهعنوان دوستی که مشتریان به زندگی خود دعوت میکنند بنگرند. با تغییر رسانهها تمرکز مارکتینگ نیز تغییر میکند. اکنون این تغییر بیشتر درباره ایجاد تجارب است که ارتباط یکسویه با ارتباط دوسویه بین مشتری و مارکتر جایگزین میشود.
بیشتر توجهی که تبلیغات رسانه اجتماعی دریافت میکند، بهواسطه خدمات شبکه اجتماعی همچون فیسبوک و لینکداین و میکرو وبلاگهایی مانند توییتر است. باوجوداین، لازم است وبلاگها هم نهتنها بهعنوان یک عرصه تبلیغاتی (در مدل سنتی پولی) بلکه بهعنوان یک مولد تبلیغات دهانبهدهان (WOM) تلقی شود که میتواند بر خوانندگان تأثیر بگذارد و نگرشهایی به یک برند خاص ایجاد کنند. بنا بر گزارش ای مارکتر، درآمدهای تبلیغاتی وبلاگها در سال ۲۰۰۷، ۲۸۳ میلیون دلار بوده است. ۵۰ درصد همه کاربران اینترنت خواننده وبلاگها هستند. موفقیت وبلاگها و تمایل مارکترها به خرید تبلیغات یا اجرای کمپینهای ارتقای رتبه به این دلیل است که اطلاعات وبلاگهای آنها مورد اعتماد و موثق بوده و در درجه بعد روزنامهها قرار میگیرند.
وبلاگها در میان نویسندگان، خوانندگان و مارکترها محبوبیت زیادی به دست آوردهاند و به همراه سایر شبکههای اجتماعی، از سوی تعدادی از مشاغل و تجارتها بهعنوان بخشی از ابتکارهای مارکتینگ آنها پذیرفتهشده است. اگرچه وبلاگها در ریزش تدریجی مخاطبان روزنامهها و مجلات دخیل بودهاند که بهوضوح رقابت آنها با رسانههای چاپی را نشان میدهد درعینحال، یک «عرصه غیرقابلکنترل که ارزش آن عمدتاً اثبات نشده است» نامیده میشود. کولیاندر و دالن دریافتند که خوانندگان وبلاگها را «دوستان بهروز» خود میدانند وبرتری اثربخشی تبلیغات بر مجلات آنلاین از طریق یک اثر تعاملی فرا اجتماعی و برقراری رابطه بین وبلاگ نویس و خواننده باقدرتی نظیر قدرت رابطه WOM را به نمایش میگذارند. تحقیقات این افراد نشان میدهد خوانندگان وبلاگ نگرشها و تصمیمهای بیشتر و بهتری نسبت به برندی که به آنها عرضهشده در مقایسه با همان اقدامات در یک مجله آنلاین نشان میدهند.
انتهای مطلب/