شاید بتوان بازاریابان را به دو دسته برنامهریز و اجراکننده تقسیم کرد. بازاریابان برنامهریز، تجزیهوتحلیل میکنند، میاندیشند، کسب اطلاعات میکنند و همچنین ارزیابی خود را میسنجند. افرادی که در زمان ایجاد خلل در برنامه، نفس عمیقی میکشند و برنامه بازاریابی خود را بررسی و با استفاده از چند راهکار کار خود را از سر میگیرند.
این افراد کار برنامهریزی را بارها تکرار میکنند، اما عملاً کار زیادی انجام نمیدهند. برنامهریزان از اهمیت بالایی برخوردارند، بدون آنها اجراکنندگان بیهدف اینطرف و آنطرف سرگردان خواهند بود.
و اما اجراکنندگان چه افرادی هستند؟ برای این افراد نوع کار مهم نیست، فقط باید کاری انجام دهند و مشغول باشند. افرادی مشتاق و پرانرژی هستند و از اینکه در همهجا حضورداشته باشند لذت میبرند. روحیه این افراد دیگران را نیز به حرکت وامیدارد، اما آیا آنها کار درست را انجام میدهند؟ آیا در مورد اهداف کاری خود ثابتقدم هستند؟ آیا با سایر امور جاری هماهنگ هستند؟ و…
اما باید توجه داشت برای انجام هر کاری هم نیاز به برنامهریز هست و هم اجراکننده و همچنین هیچکس نمیتواند هم برنامهریزی کند و هم اجرا. عدم تعادل میان برنامه و اجرا را میتوان یکی از مهمترین مشکلات در انجام یک کار دانست.
برنامهریزان میتوانند برای شرکت استراتژیهای مهمی به وجود آورند حداقل روی کاغذ و اجراکنندگان نیز به بهترین صورت کارشان را درست انجام دهند پس دیگر نیازی نیست تا شرکتها وقت و سرمایه زیادی را صرف نتیجه کار کنند. آنچه افراد یاد میگیرند این است که توسعه و گسترش یک استراتژی متفاوت از اجرای آن است. وقتیکه شرکتها سعی میکنند برنامه را به اجرا درآورند، ممکن است درگیر موانعی همچون شرکا، کانالها، زیرساخت، تکنولوژی، رقابت و کمبود منابع شوند.
از طرفی ممکن است آنقدر زمان صرف اجرای کار شود که اهداف اصلی فراموش شود. بهطور مثال اگر سایت فوقالعادهای را طراحی کنیم ولی فروش قابل قبولی نداشته باشیم. یک برنامه زمانی ارزشمند خواهد بود که عملی باشد و شیوه اجرا همزمانی ارزشمند است که جامع و یکپارچه باشد.
نباید فراموش کرد که ایجاد هماهنگی میان برنامه و روش اجرا یکی از دشوارترین کارها هست و باعث هدر رفت زمان و منابع میشود. اکنون زمان آن رسیده تا قبل از شتابزدگی در کار قدری در مورد آن فکر کنیم و به برنامه ریزی برای کسبوکار بپردازیم..
انتهای مطلب/ لینک محتوا