در این مطلب به بررسی بازار رقابتی خودروهای لوکس می پردازیم، با هورموند همراه شوید تا به تشریح شاخص های رقابتی به صورت مقایسه ای برای ده برند مطرح بپردازیم؛
شبکه قوت رقیب برای بازار اتومبیلهای لوکس در شکل نشان دادهشده است. داراییها و شایستگیهای مرتبط در سمت چپ فهرست شدهاند و برحسب اینکه آیا کلیدهای اصلی موفقیت هستند یا در درجه دوم اهمیت قرار دارند دسته بندی شدهاند. رقبای اصلی در عناوین ستونها و در قسمت بالا جای گرفتهاند. هر خانه را میتوان با توجه به اینکه آیا برند در آن طبقه ازنظر داراییها یا شایستگیها، قوی، بالاتر از متوسط، متوسط، زیر متوسط استفادهشده است.
شکل حاصل، نمای فرضی قوتها و ضعفهای ۱۰برند را به نمایش میگذارد. میتوان دو برند را با یکدیگر مقایسه کرد، مثلاً فورد و لکسوس یا بی ام دابلیو و آئودی. بی ام دابلیو و لکسوس از جایگاه حسادت برانگیزی برخوردار هستند.
در این شبکه فورد وضعیت چندان مساعدی ندارد. اما این امر میتواند تغییر کند چراکه فورد از میراثی باورنکردنی برخوردار است و در سال ۲۰۱۳ تلاش کرد تا از این وضعیت خارجشده و قدرت دوبارهای به دست آورد. بخش عمدهای از این تلاش بر خودروی جدیدی بانام ام کی زی متکی بوده است. این خودرو با اندازهای متوسط و کیفیت بالا و با توجه به طراحی سیالی که با عبارت «صاف و نرم» توصیف میشود، ظاهر بسیار مناسبی دارد و طراحی داخلی آن نیز در برابر سایر برندها رقابتپذیر است.
این خودرو شامل مجموعهای از نوآوریهای متمایزکننده نظیر تغییر دنده با استفاده از دکمه و سقف شیشهای بزرگ است. مدل هیبریدی آن با هر گالن سوخت بیش از ۴۵ مایل مسیر طی میکند.
این خودرو با یک برنامه هجومی دیجیتال مارکتینگ و مجموعه آگهیهای تلویزیونی که با نگاهی سریع به برخی مدلهای کلاسیک، پیوندی با میراث پیشین ایجاد میکند و آگهیهای تمام صفحه روزنامهای که توضیح میدهد فورد چگونه دوباره عالی خواهد بود، معرفی شد.
افرادی که به رانندگی امتحانی با فورد میپرداختند، یک وعده شام تحت عنوان «قرار ملاقات با فورد» هدیه میگرفتند. برای آنها فردی در نظر گرفته میشد که ۲۴ ساعت در هدایت و راندن مدل انتخابی به آنها کمک کند. تجربه خرید از معامله گر به شکل قابلتوجهی ارتقا یافت. همزمان سازمان به لینکلن موتور کمپانی تغییر نام یافت (هم یک گام به جلو و هم یک گام به عقب از لینکلن دیویژن) و تجربه خرید مشتری به سطح لکسوس ارتقا یافت.
مشابه این بازگشت بسیار دشوار پیشازاین هم انجام شده بود. کادیلاک در سال ۲۰۰۳ و با مد سی تی اس خود، از نقطه مشابهی بازگشته بود. این شرکت توانست نشان دهد که سی تی اس در مواردی مانند شتاب و راحتی در رانندگی، عملکردی مشابه و حتی بهتر از هر رقیب دیگری دارد. سپس با به دست آوردن تصدیق کیفیت توسط شخص ثالث، اعتبار کسب کرد و در معرض دید قرار گرفت. این امر سالها طول کشید اما کادیلاک توانست بازگردد. هیوندای برند دیگری است که توانست بر شهرت مصیبتبار و بهحق خود مبنی بر کیفیت و طراحی ضعیف غلبه کند. آنها مسیر خود را تغییر دادند و خودروهای ممتازی تولید کردند که برنده جوایز مختلفی میشدند. همینطور فعالیتهای بازاریابی درخشان و هوشمندانهای انجام میدادند. این فعالیتها باعث شد بیشتر در معرض دید قرار بگیرند، وجههشان را بهبود دهند و بیشتر به نیاز مشتری مربوط باشند.
بنابراین وجهه شرکت بااینکه لختی دارد اما پویا نیز است و میتواند تغییر کند، خصوصاً اگر عرضه مجدد با معرفی مدل نوآورانه و ارزشآفرین جدیدی همراه شود که توجهات را به خود جلب کند و در بازار کشش داشته باشد. باید تلاش شود تا تعادل ظریف موردنیاز برای تبدیل کردن میراث شرکت به اصالت، شخصیت و منافع خود بیانگری- بهجای تنها یک جذابیت نوستالژیک- به دست آید.