یکی از وظایف کلیدی داده یابی، بخش بندی مشتریان براساس ارزش ها م یباشد. انجام چنین کاری توسط مشتریان برحسب کمک آنها در سودزایی متمایز می کند و می تواند برای اولویت بندی مشتریان نیز به کار رود. در نتیجه، این یکی از مهم ترین انواع بخش بندی است، زیرا می تواند برای تشخیص مشتریان بسیار ارزشمند به کار رفته و در طول زمان ارزش ها را دنبال کنند.
در کل مشتریان باارزش باید سطح بالایی از خدمات را در طی هر مبادله با مالک برند دریافت کنند. از آنجایی که مشتریان و حامیان ارزشمند، سهم مهمی از درآمد کمپانی یا سازمان خودرا اختصاص می دهند، مالک برند باید از طریق پیشنهادات وسوسه انگیز و مزایای متعدد نوعی وفاداری با این مشتریان ایجاد کند. در همان زمان، این مورد می تواند به عنوان راهکاری تدافعی و از طریق قرار دادن موانع احساسی و منطقی به منظور جلوگیری از به دام افتادن مشتری در تور رقبا کمک کننده باشد. این بخش های مرتبط با مشتری باید به خوبی نظارت شود و در صورت مشاهده هر نشانی از خطر استراتژی های فروش حفاظتی استفاده شود.
برای مثال، یک کمپانی بیمه می تواند تصمیم بگیرد تا مشتریان خود را براساس درآمدشان بخش بندی کند. شاخص ارزشی که قبلا محاسبه شده و در پایگاه داده قابل دسترس است. در این مثال، کمپانی بیمه می تواند مشتری را براساس رتبه و با توجه به درآمد بخش بندی کند و در نهایت گروههایی با اندازه های یکسان تشکیل دهد. مشتریان کمک منفی یا خنثی در درآمد می توانند متمایز شده و به دو گروه تقسیم شوند. مشتریانی که برای کمپانی ضرر دارند رتبه ۱۰ را می گیرند و مشتریانی خنثی رتبه ۹ و به همین ترتیب مشتریان دیگر می توانند به هشت گروه دیگر تقسیم شوند.
کمک درآمدی متناسب با هر درآمد با اندازه آن ارتباطی ندارد. بالعکس، ارزش ها از بالا تا پایین بخش کاهش می یابد، با این تخمین که هر بخش تقریبا مشتریان برابری دارد. ۱۰ درصد بالایی مشتریانی که ارزش بالاتری دارند و در گروه یک قرار می گیرند، حدود ۶۰ در صد از درآمد کمپانی بیمه را تضمین می کنند. به طور مشابه، گروه دوم بخش بزرگی از درآمد را به خود اختصاص می دهند. قانون “پارتو” در این مثال صدق می کند، چرا که گروههای ۱ و ۲ حدود ۸۰ در صد درآمد را تضمین می کنند. ماهیتا، این مشتریان برای کمپانی بسیار حیاتی هستند و باید بر آنها تمرکز شود.
یک راه، ایجاد و بهبود مکالمه با مشتریان و گوش دادن به نیاز و خواسته های آنهاست. این امر موجب می شود که بر سود زایی کمپانی تاثیری مثبت ایجاد شود. ویژگی های مشتریان سودزای بالقوه ای است که در این مثال باید هدف کمپانی اکتساب این دسته باشد.