بازاریابان باید خواستهها و تمایلهای مصرفکنندگان را شناسایی نمایند تا بتوانند ذهن، قلب و روح مشتریان را هدف قرار دهند. در تناقض جهانیسازی، خواستهها و اشتیاقهای عمومی مصرفکنندگان این است که جامهشان و در مقیاس بزرگتر جهان را به مکان بهتر و حتی مکان ایده آلی برای زندگی تبدیل کنند؛ بنابراین شرکتهایی که قصد دارند سمبل باشند باید رؤیاهای یکسانی را با مصرفکنندگان به اشتراک بگذارند و تمایز ایجاد نمایند.
برخی از شرکتها بهوسیله نوعدوستی جمعی برای هدف محیطی و یا اجتماعی، در حال ایجاد تمایز هستند. بر اساس کتاب سرمایهگذاری دلسوزانه، نوعدوستی شرکتی، روشی عالی برای شرکتهاست تا بتوانند یک کسبوکار خوب را به راهاندازند.
این روش ابتدا رهبران و مدیران شرکتها را در خصوص یک هدف اجتماعی، هیجانی میسازد و بنابراین آنان را تشویق مینمایند پول فردی و یا شرکتی را در این راه اعطا نمایند.
دوم اینکه شرکت به درک این مطلب نائل میشود که بشردوستی شرکت، لرزش بازاریابی دارد. بههرحال این دونقطه آغازین، اغلب موفق نمیشوند. شرکتهایی که نخستین رویکرد را انتخاب میکنند اغلب موفق نمیشوند بشردوستی را بهعنوان بخشی از دی ان ای شرکت بگنجانند و همچنین شرکتهایی که دومین رویکرد را انتخاب میکنند، معمولاً در حفظ تعهدات مشکل دارند.
بسیاری در توجیه آن کاری مشکل خواهند داشت که تیم برلند زمانی آن را انجام داد و در دوران سخت، برنامه داوطلبانه را اجرا و حفظ نمود. بهعلاوه، شرکتها میتوانند در تله نادرست بودن و یا فقدان تمامیت گیر بیفتند؛ انجام دادن فعالیتهای خوب و مناسب، فقط برای داشتن فروش..
انتهای مطلب/ لینک محتوا