معیارهای اصلی مفید برای انتخاب از میان گزینهها را میتوان پیرامون پنج سؤال کلی در انتخاب استراتژی کسب و کار دستهبندی کرد:
آیا بازده سرمایهگذاری قابلتوجه است؟ چنانچه هزینههای سرمایهگذاری یا عملیات زیاد باشد، ایجاد ارزش پیشنهادی جذاب برای مشتریان ارزنده نخواهد بود. استارباکس در سال ۱۹۹۶ در ژاپن در بخش گینزا شروع به کارکرد و به بیش از ۴۰۰ شعبه گسترش یافت که بسیاری از آنها در گرانقیمتترین مناطق واقعشده بودند. نتیجه آن برندی مد روز اما آسیبپذیر در مقابل رقبا بود. رقبایی که کیفیتشان در حد استارباکس یا از آن بالاتر بود اما به دلیل حضور در مناطق کمهزینهتر، درگیر هزینههای بالاسری بسیار بالای استارباکس نبودند.
آیا مزیت رقابتی پایداری وجود دارد؟ فقط درصورتیکه واحد کسبوکار بتواند مزیت رقابتی واقعیای را ایجاد کند که در طول زمان و در مقابل واکنشهای رقبا پایدار بماند، بازده جذاب و بلندمدت محتمل خواهد بود. انتخاب استراتژی کسب و کار باید برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار از داراییها و شایستگیهای سازمانی بهره بگیرد و نقاط ضعف آن را خنثی سازد.
آیا استراتژی در آینده موفق خواهد بود؟ استراتژی باید بتواند در پویاییهای بازار، با تمامی تهدیدها و فرصتهایش بقا داشته باشد. مؤلفههای استراتژی باید از عمر طولانی برخوردار باشند یا استراتژی باید قابلیت انطباق با شرایط در حال تغییر را داشته باشد. در این زمینه میتوان از سناریوی آینده برای آزمایش پایداری و قدرت استراتژی در برابر عدم قطعیتهای آینده استفاده کرد.
آیا استراتژی توجیه دارد؟ استراتژی باید در حیطه منابع مالی و انسانی سازمان قرار داشته باشد. همچنین باید ازنظر داخلی با دیگر ویژگیهای سازمانی نظیر ساختار شرکت، سیستمها، کارکنان و فرهنگ آن سازگار باشد.
آیا استراتژی با دیگر استراتژیهای شرکت متناسب است؟ آیا منابع و مصارف جریان نقدینگی با یکدیگر در تعادل هستند؟ آیا با سرمایهگذاری در منابع مالی یا انسانی، انعطافپذیری سازمانی کاهش مییابد؟ آیا همافزایی بالقوه با این استراتژی به دست میآید؟