کسب و کار در مسیر صحیح ...

در درون فرهنگ‌ها، تغییرات فردی متعددی از حیث هویت فرهنگی مشاهده می‌شود. برخی از این تفاوت‌ها به دلیل تغییرات در پایگاه اجتماعی، سن، قومیت / نژاد ایجاد می‌شوند. بقیه به دلیل تفاوت‌های شخصیتی‌اند. مدل پنج عامل شخصیت یک سازمان سلسله مراتبی از صفات شخصیتی تحت ۵ بعد عمودی است:

  1. روان رنجور خویی: در تفاوت فردی به‌صورت گرایش‌ها به تجربه کردن درماندگی، شامل تفاوت‌های هم شناختی و هم رفتاری بارزی که افراد تحت‌فشار عصبی بروز می‌دهند، خود را نشان می‌دهد. علائم آن عبارت‌اند از سطوح بالای روان رنجورخویی از جمله تنش عصبی، افسردگی، ناکامی، گناه و کم‌رویی. افرادی که این بعد در آن‌ها سطح پایینی دارد، گرایش به آرام بودن، آرامش داشتن، خلق‌وخوی ملایم داشتن و عدم دستپاچگی دارند.
  2. برون‌گرایی: درجایی بین سلطه‌گری و گرمی یا محبت قرار می‌گیرد و نوعاً متضمن عواطف مثبت است. افرادی که بسیار برون‌گرایند به نظر می‌رسد که افرادی شادمان، مشتاق، خوش‌بین، دارای انرژی، سلطه‌گر، حراف، معاشرتی و گرم باشند. برونگرایی حاکم از یک حالت مثبت عاطفی است. افراد قرارگرفته در قطب مقابل برون‌گرایی ظاهراً افرادی آرام، تودار، گوشه‌گیر، خجالتی، ساکت و کناره‌گیر هستند.
  3. خوشایندی (توافق): ظاهراً از فرمان‌برداری دوستانه از یک انتهای پیوستار تا نافرمان برداری خصمانه در انتهای دیگر آن تغییر می‌کند. نوع‌دوستی، مهرورزی، مراقبت و حمایت عاطفی، حاکی از وظیفه‌شناسی است و خصومت، بی‌تفاوتی، خودمحوری، کینه‌توزی، حسادت، حاکی از نبود خوشایندی است.
  4. وظیفه‌شناسی (باوجدانی): به نظر می‌رسد که متضمن الزام و دوراندیشی است. مک کری و جان، وظیفه‌شناسی را با به‌عنوان یک “بعد بازدارندگی” می‌دانند که رفتار وسواسی را مهار می‌کند. وظیفه‌شناسی را می‌توان اداره شدن فرد به‌وسیله وجدانش و سخت‌کوش و کامل بودن او معنا کرد.
  5. گشاده‌رویی نسبت به تجربه: مک کری آخرین بعد یعنی آزاداندیشی نسبت به تجربه را به‌عنوان کنجکاوی فکری، حساسیت زیبایی‌شناختی و ارزش‌های آزادی‌خواهانه تعریف می‌کند. توصیف‌های دیگر شامل باهوش بودن، برخوردار بودن از تخیل قوی، پذیرا بودن، داشتن عواطف گوناگون و نیاز به تنوع می‌شوند. بااین‌همه، مک کری و جان به این نکته اشاره می‌کنند که آزاداندیشی معادل هوش اندازه‌گیری شده نیست، زیرا مردم می‌توانند بسیار آزاداندیش باشند و درعین‌حال هوش‌بهر پایینی داشته باشند.

تریاندیس و دیگران برخی از شواهدی را ارائه می‌دهند که به‌موجب آن به نظر می‌رسد جهت‌گیری ارزش فرهنگی به شخصیت مربوط می‌شود. افراد دارای آزاداندیشی پایین سنت گرایانند و گرایش به رفتارهای ملال‌آور، محافظه‌کارانه و قدیمی خوددارند. افراد بسیار خوشایند، نگرش‌ها، هنجارها و ارزش‌های جمع‌گرایانه را می‌پذیرند؛ بنابراین به نظر می‌رسد که این دو بعد شخصیتی جمع‌گرایان را توصیف کنند.

در سوی دیگر، افراد دارای آزاداندیشی بالا و خوشایندی پایین با فرض‌های فردگرایی همسان‌ترند. افراد دارای افکار آزاداندیشانه، نسبت به تجربه، گرایش به وسعت فکر و داشتن قوه تخیل دارند که دو خصیصه فردگرایی است. خوشایندی با موفقیت‌های سازنده، همبستگی منفی دارد. نکته آخر این‌که برون‌گرایی، همبستگی مستقیم با توانایی خلاقیت دارد.

شخصیت سلطه‌جو، پنج عامل بزرگ و فردگرایی

سه نوع از افراد ممکن است در گروه‌های کانون ذی‌نفوذ باشند: شخصیت‌های برونگرا، متنفذ، با دل و جرات. ازآنجایی‌که برون‌گرایی شدیداً بانفوذ و با دل و جرات بودن همبسته است ما این دو را در یک نوع شخصیت قرار می‌دهیم. ما می‌توانیم انتظار داشته باشیم که فردگرایان، در مقایسه با جمع‌گرایان، شاید جز جمع‌گرایان عمودی، گرایش بیشتری برای مسلط شدن بر بحث گروهی داشته باشند. همچنین به نظر می‌رسد که برونگرایی ازنظر تأثیر بر رفتار، با جنسیت تعامل داشته باشد. نفوذ بسته به ترکیب جنسیتی، ممکن است اثرات مختلفی بر رفتار در بحث گروه‌ها داشته باشد. آریس و دیگران این بحث را پیش می‌کشند که در گروه‌های متشکل از جنسیت‌های مختلط، حضور اعضا از جنس مخالف انتظارات نقش جنسیتی را برمی‌انگیزاند که موجب بازدارندگی رفتار سلطه‌جویانه هم پیوند با آمادگی شرکت‌کننده برای سلطه‌جویی می‌شود.

شخصیت سلطه‌جو، پنج عامل بزرگ و جمع‌گرایی

یاماگوچی جمع‌گرایی را در یک نمونه بزرگ از دانشجویان ژاپن اندازه‌گیری کرد. به این نتیجه رسید که جمع‌گرایی همبستگی مستقیمی با پیوند جویی، حساسیت نسبت به طردشدگی، تصورات اجتماعی، خود نظارتی و اضطراب اجتماعی و همبستگی معکوس با نیاز به منحصربه‌فرد بودن دارد. جمع‌گرایی ممکن است به‌طور مستقیم با برخی از جنبه‌های روان رنجورخویی، به‌طور معکوس با برخی از وجوه برون‌گرایی پیوند داشته باشد.

خود نظارتی، پنج عامل بزرگ، جمع‌گرایی

خود نظارتی، با سه صفت شخصیتی پنج عامل بزرگ پیوند دارد: برون‌گرایی، آزاداندیشی و وظیفه‌شناسی. نادامیتسو و ساکایی این بحث را به میان می‌کشند که در فرهنگ‌های فردگرا، افراد خود ناظر می‌کوشند که در وضعیت‌های اجتماعی به همان شکلی رفتار کنند که دیگران نمونه نخستینی رفتار خواهند کرد. بااین‌حال، جمع‌گرایان به رفتارهای نمونه نخستینی دیگران کمتر اهمیت می‌دهند و ازاین‌رو در مقایسه با فردگرایان، کمتر خود ناظرند. کسانی که در فرهنگ‌های جمع‌گرا شدیداً خود ناظرند، متناسب با وضعیت اجتماعی معین رفتار می‌کنند.

اضطراب اجتماعی، پنج عامل بزرگ و جهت‌گیری ارزش فرهنگی

اضطراب اجتماعی، از این منظر به‌عنوان یک صفت شخصیتی که به آن کمرویی نیز می‌گویند تصور شده است. افراد مضطرب ازنظر اجتماعی یا ملالت جو، در بعد برونگرایی پنج عامل بزرگ شخصیت، نمره پایین دریافت می‌کنند. افراد مضطرب گرایش به گوشه‌گیری، خجولی، سکوت، توداری، کناره‌جویی دارند. همچنین این افراد گرایش به آن دارند که در خود فرو روند و دل و جرات کمتری از بقیه افراد گروه از خود نشان دهند. اضطراب اجتماعی در دو نوع از اشارت گرهای رفتاری خود را نزد دیگران نمایان می‌کند: الف) اطوار قالبی جسمانی اضطراب و سراسیمگی. ب) الگوهای غیر هنجاری خود افشاگری.

روابط بین ویژگی‌های فردی، تمایل به پیچیدگی و تعاملی بودن دارند و کاملاً فهمیده نشده‌اند. برای مثال، خود نظارتی ممکن است بروز مناسب با نقش جنسیتی را متعادل سازد. در درون گروه‌های دو عضوی مردان شدیداً خود ناظر، در مقایسه با شرکای دارای خود نظارتی پایینشان، کمتر از حرکات بیانگر معنی‌دار استفاده کردند. بااین‌حال، زنان شدیداً خود ناظر، حرکات بیانگر بیشتری داشتند. آیکز و بارنز این امر را به‌عنوان نشانه‌ای از این رفتار که بیانگر زیر نظر قرار دارد و به نحوی کنترل می‌شود تا فقط رفتاری که فکر می‌شود با نقش جنسیتی فرد مناسب است نزد عموم آشکار شود، تفسیر می‌کنند. رفتار نامناسب سرکوب می‌شود. مهم آن است که بداند آیا رفتار مشاهده‌شده طبیعی است و یا این‌که چنین ادراک‌شده است که باید مناسب باشد.

انتهای مطلب/