به گزارش آژانس کسب و کار هورموند، اگر بهتازگی با استفاده از چندین صفت، به تعریف صدای برند خود پرداخته باشید احتمالا به نقش صدا در برندینگ پی برده اید، اما اگر این صفتها بهخوبی نیز انتخابشده باشند، ممکن است برای متمایز نشان دادن برند شما در این دنیای شلوغ برندینگ کافی نباشد. حتی تمام این صفات در کنار هم نیز نمیتوانند بهاندازه کافی توصیفگر خوبی باشند و باعث شوند آنها تجربههای تحت مسئولیت خود را درک کنند و گسترش دهند. آیا این افراد به ایده برند جان میبخشند؟ آیا بهخوبی برند شما را بهعنوان یک «شخص» برای مصرفکننده تعریف میکنند؟ در ادامه به بیان ترفندهایی می پردازیم که ممکن است در به صدا در آوردن برندتان کارساز باشد؛
- صدای برندتان را در قالب شخصیت یک کتاب یا فیلم، یا حتی در قالب ترکیبی از شخصیتها توصیف کنید. برای مثال، ممکن است یک برند شخصیتی مبتکر و ماجراجو داشته باشد، مانند ایندیانا جونز، اما به خونسردی جیمز باند باشد. یا اینکه مانند همسر هومر سیسمون، منطقی و صبور باشد، اما زیرکی هایدی کلام را داشته باشد. وقتی حس کردید به شخصیت کلی برند دست پیداکردهاید، ویژگیهای منحصربهفردش را بیرون بکشید. برای انجام دادن صحیح این کار، شخصیتها باید بتوانند با مشتریان رابطه برقرار کنند. این شخص کسی است که باید صدایش در وبلاگها، وبسایت و تبلیغاتی که قرار است نوشته شود، به گوش برسد.
- یک صفحه فیسبوک آزمایشی برای صدای برندتان راه بیندازید. نه یک صفحه واقعی، بلکه صفحهای که صدای برندتان را مانند یک عضو فیسبوک به گوش برساند. این «فرد» تحصیلات خود را کجا گذرانده؟ مدرکش چه بوده؟ چه ورزشهایی را تجربه کرده؟ عاداتش چیست؟ روی دیوار صفحهاش عکسهای کدام ستارههای سینما یا موسیقی دیده میشود؟ چه کسی روی صفحهاش مطلب مینویسد یا به اشتراک میگذارد؟ آیا وبلاگهایش بهطور مرتب و با مطالب خوبی بهروز میشوند یا باعجله و گاهبهگاه؟ افراد سازمان باید فرد درون برند را بهقدری خوب و از نزدیک بشناسد که در متنهای پست مستقیم، تنظیم آگهیهای بازرگانی تلویزیونی، اسناد خدمات مشتری، یا در طراحی بستهبندیها، شخصیت و صدای برند بهخوبی و در لحظه آشنا به نظر بیاید.
- یک پروفایل ای هارمونی برای صدای برند خود بسازید. هدف این است که برند بتواند باکسی رابطه برقرار کند که با روحیاتش سازگار باشد، سیستم باورها و ارزشهای مشترکی با او داشته باشد و رویکرد مشتری در زندگی آینده پیش رویشان باشد. (برخلاف بسیاری از پروفایلهای موجود، یک پروفایل واقعی بسازید.)
- شغل انتخاب بازیگر را انتخاب کنید. اگر قرار بود برای صدای برندتان نقشی در نظر بگیرید، چه کسی این نقش را بازی میکرد؟ چند صفحه از این فیلم را بنویسید. مشخص کنید که رفتار این شخصیت در فیلم چگونه خواهد بود. چه طیفی از احساسات را بروز خواهد داد؟ چه رفتاری با دیگر شخصیتهای فیلم خواهد داشت؟ مؤدب است یا از خودش ناراضی به نظر میرسد؟ آیا رک و بیریا حرف میزند؟ شوخ است؟ حرفهای نیشدار میزند؟ پرسروصدا است؟ کمعقل است؟
- ذات این صدا را کشف کنید. وقتی تمامکارهای بالا را انجام دادید یا فرآیند یادشده را پیش گرفتید، یک کار دیگر باقی میماند. ببینید به چه تعداد واژه و عبارت برای توصیف ذات این صدا نیاز دارید. دقیقاً همانطور که جانسون اند جانسون صدای برند خود را تعریف کرده بود، ببینید با چند بار یادداشتبرداری میتوانید «نام آهنگ را بگویید» و کاری کنید دیگران هم آن را به نحوی بشناسند و در تمام کانالهای ارتباطی یکدست به گوش برسد.
- صدای برند را به تمام افراد درون سازمان بشناسانید. این کار توسط یک ایمیل یا یادداشت داخلی انجام نمیشود. کارگاههایی حاوی فعالیتهای تعاملی و مشارکتی راه بیندازید. بگذارید افراد سازمان آستینهای خود را بالا بزنند و صدای برند را در اقدامات مختلف برندینگ به کار بگیرند: ایمیل، متن وبسایت، ارتباطات سازمانی و غیره. همراه صدا نقش بازی کنید. سناریوهای مختلفی بسازید: صدای برند به هنگام تعامل با مصرفکننده، از طریق تلفن، فعالیتهای اینترنتی یا پیامهای متنی چگونه خواهد بود؟
- راهنماها و ابزارهایی ساده بسازید. چیزی به دست کارمندان بدهید که بتوانند وقت نیاز به آن مراجعه کنند. ازآنجاکه سازمانها همواره درگیر آمدورفت کارمندان مختلف هستند، باید استانداردهایی برای مراجعه افراد جدید وجود داشته باشد. این روزها صدای برند بیش از آن اهمیت دارد که اجازه بدهید هرکسی آن را برای خودش بازسازی کند؛ بهویژه وقتی تمام دنیا میتوانند آن را بشنوند.