کسب و کار در مسیر صحیح ...

محسن چاوشی، یک برند شخصی موفق

انتشار آلبوم موسیقی “امیر بی گزند” از محسن چاوشی بهانه‌ای شد برای بیان برخی نکات در خلق و نگهداری این برند شخصی موفق. فارغ از صدای متفاوت و همچنین تکنیک‌های استفاده شده در این اثر که کمتر در آثار پاپ و تلفیقی این روزها دیده خواهد شد، ما شاهد یک مجموعه یکپارچه و باکیفیت هستیم. این مجموع به خوبی مارکتینگ شده و کیفیت اثر، دسترسی به مخاطب، فعالیت‌های پیشبردی و همچنین قیمت‌گذاری بیانگر موضوع بوده اما هدف این مطلب نیست. می‌توان با قاطعیت بیان کرد که این اثر بالاترین طیف مخاطب را تارگت نموده است. انتخاب اشعار، انتخاب ملودی و تنظیم خلاق همه‌چیز را برای رضایت‌مندی از تهیه این اثر فراهم نموده، اما هویت این برند شخصی چیزی بیش از این در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

در حال حاضر برند شخصی محسن چاوشی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، هویت برند و تصویر برند در بهترین شرایط خود قرارگرفته و به عبارتی آنچه برنامه‌ریزی‌شده و برای تحقق آن تلاش شده با آنچه مخاطب درک می‌کند کاملاً مطابقت دارد، این نتیجه کمی نیست، بهتر است بدانید هستند افراد و شرکت‌هایی که با بودجه‌های تبلیغاتی میلیون دلاری به این توازن در هویت برند و تصویر برند خود نرسیده‌اند.

اکنون این برند شخصی، علاوه بر هم‌رده‌های خود سایرین را نیز به چالش دعوت می‌کند، فرض کنید قرار باشد ماه آینده این خواننده کنسرتی برگزار نماید؛ حتی سنتی خوان‌های همواره پرمدعا نیز در چالشی بزرگ مغلوب خواهند شد، چالشی که نتیجه آن تغییر استاندارد برای یک خواننده موفق هست. دیگر گذشت آن زمان که با ریتم‌ها و اشعار تکراری فقط صدایمان را به مخاطب تحمیل کنیم، اکنون یک هنرمند و یک خواننده چیزی بیشتر از یک‌صدای خوب نیاز دارد.

محسن چاوشی استفاده صحیح از رسانه را به ما می‌آموزد، این روش را مقایسه کنید با خواننده‌هایی که همواره در صداوسیما، رادیو، نشریات، شبکه‌های اجتماعی، برخی رسانه‌های خارجی و حتی غیررسمی حضور مستمر دارند، کدام مؤثرترند؟ کدام‌یک در ارائه تصویری مشخص، قدرتمند و متقاعدکننده موفق‌تر بوده‌اند؟

باید توجه داشت بررسی این موفقیت از ابعاد گوناگونی میسر بوده ولیکن ما از دریچه برند شخصی به بررسی ابعاد می‌پردازیم:

بعد اول، شفافیت: مخاطب از هر طرف که به این برند می‌نگرد متوجه می‌شود که صاحب برند چه کسی است، چه خصوصیاتی دارد، چه می‌گوید و در پی چه چیزی است. فرآیند معرفی شخصیت پیچیده محسن چاوشی خیلی ساده اتفاق می‌افتد، پیام شفاف انتقال می‌یابد آن‌هم بدون دادن هیچ‌گونه اطلاعات اضافی، کل داستان ‌همین است.

بعد دوم، خاص بودن: برای اینکه دیده شوید باید خاص باشید و برای این نیز باید متفاوت باشید، اما کدام‌یک از خواننده‌های کنونی ما این ریسک را انجام داده‌اند؟ محسن چاوشی متفاوت می‌خواند، متفاوت شعر انتخاب می‌کند، خلاق و متفاوت تنظیم می‌کند و در ارائه آثار خود متفاوت از دیگران سبک خود را به‌پیش می‌راند.

بعد سوم، ثبات در کار: به نظر ما مهم‌ترین بعد موفقیت این برند شخصی، ممارست و ثبات عمل هست. نباید از یاد ببریم که همین صدای جذاب و خش‌دار امروزی در آغاز معرفی با چه نقدهایی مواجه شده بود، نقدهای بسیاری که یکی از آن‌ها برای خداحافظی از جامعه هنری کافی بود؛ پس داشتن هنر و علاقه موسیقی، ذهن خلاق و متفاوت بودن برای دیده شدن خوب است اما کافی نیست. این تلاش و پشتکار هنرمند است که به او این امکان را می‌دهد تا برند شخصی خود را در مدت طولانی در دسترس مخاطب قرار دهد و این فرآیند را بارها و بارها تکرار کند. به نظر می‌رسد محسن چاوشی بهتر از هرکسی می‌داند که کارش چه زمانی رو به‌ پیشرفت است..

انتهای مطلب/ لینک محتوا