مارکترها همواره در دوران کاری خود با چالشها و موانع فضای حاکم کسبوکارشان مواجه هستند، در این مطلب قصد داریم به فهرست چالشهای بازاریابان امروز از دیدگاه فیلیپ کاتلر بپردازیم، با هورموند همراه شوید؛
- تدوین معیارهای مالی بهتر برای ارزیابی تأثیر برنامههای بازاریابی (مارکتینگ پلن): بازاریابی درزمینهٔ ی تدوین معیارهای بازاریابی که نتایج هزینهها و برنامههای تبلیغاتی خاصی را نشان دهد ضعیف عمل کرده است. مدیران عامل دیگر از معیارهایی که نشان میدهد برنامههای بازاریابی چه میزان آگاهی، دانش یا رجحان ایجاد کردهاند رضایت ندارند. آنها میخواهند بدانند چه میزان فروش، سود و فایده برای سهامدار ایجادشده است. کوکاکولا گام درستی در این زمینه برداشته است: بازاریابان کوکاکولا باید تأثیرات مالی برنامههای خود را پیش از دریافت بودجه و پس از صرف آن برآورد کنند. این کار حداقل باعث ایجاد تفکر مالی در بازاریابان این شرکت میشود.
- تهیهی اطلاعات یکپارچهتر در مورد مشتریان مهم: مشتریان در نقاط مختلفی با شرکتها ارتباط برقرار میکنند: بهوسیلهی ایمیل، پست، تلفن، بهصورت رودررو و …؛ اما اگر این نقاط ثبت نشوند شرکت یک زاویه دید ۳۶۰ درجهای از هر مشتری فعلی یا مشتری بالقوه نخواهد داشت و درنتیجه ایجاد محصولات و ارتباطات صحیح برای مشتری موردنظر با مشکل مواجه خواهد بود.
- تبدیل بازاریابی (مارکتینگ) به طراح شرکتها و هدایتکنندهی راهبرد بازار: امروزه بخش بسیار زیادی از بازاریابی، بازاریابی با ۱ پی است؛ یعنی بازاریابان فقط با فعالیتهای پیشبردی سروکار دارند و در تعیین محصول، قیمت و مکان توزیع دوایر دیگر به میزان زیادی نقش دارند. هواپیمایی بزرگی را در اروپا به خاطر دارم که در آن معاون بازاریابی اعتراف کرد قیمت یا شرایط محصول (غذا، کارکنان، دکور) یا برنامههای پرواز توسط او تعیین نمیشود، بلکه تنها تبلیغات و کارکنان فروش در اختیار اوست. اگر ترکیب عناصر بازاریابی (۴ پی) برنامهریزی و کنترل یکپارچهای نداشته باشد بازاریابی چگونه میتواند اثربخش باشد؟
- مواجهه با رقبای کمهزینهتر و باکیفیتتر: بهموازات رشد سریع چین، شرکتهای آمریکائی با تهدید مکرر از جانب ژاپن روبهرو خواهند شد؛ شرکتهایی که محصولات بهتری با هزینهی کمتر عرضه میکنند. این امر شرکتهای آمریکایی بیشتری را وادار خواهد کرد تولید خود را به چین منتقل کنند که این باعث کاهش فرصتهای شغلی در آمریکا خواهد شد.
- مواجهه باقدرت و تقاضاهای روزافزون ابر توزیعکنندگان: ابر خردهفروشانی مانند وال مارت، کاستکو، تارگت و آفیس دیپوت خواهان سهم بیشتری از بازار خردهفروشی هستند. بسیاری از خردهفروشان، برندهای فروشگاهی دارند که ازنظر کیفیت با برندهای ملی برابری میکنند و قیمت پایینتری دارند؛ و درنتیجه سود ناخالص تولیدکنندگان را کاهش میدهند. شرکتهایی با برند ملی که بیش از همیشه خود را تحت سیطرهی ابر خردهفروشان میدانند، ناامیدانه به دنبال راهبردهای دفاعی و تهاجمی هستند.